گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه قران و حدیث
جلد چهارم
14 . مُواسات



اشاره

.

.


ص: 251

14 . مُواساتدرآمدفصل یکم : تشویق به مواساتفصل دوم : انواع مواساتفصل سوم : خاستگاه های مواساتفصل چهارم : آثار مواسات .


ص: 252



درآمد

مواسات ، در لغت

درآمدمُواسات ، در لغتمواسات (1) مانند «اُسوه» ، از مادّه «أسو» است . این مادّه بر درمان و تیمار و اصلاح کردن ، دلالت دارد ، و «واسَیْتُه» ساخت دیگری است از «آسَیْتُه» . فیروزآبادی در معنای «مُواسات» می گوید : آساهُ بِمالِهِ مُواساهً : أنالَهُ مِنهُ وَ جَعَلَهُ فیهِ اُسوَهً ، [أ]وَ لا یَکونُ ذلِکَ إلّا مِن کَفافٍ ، فَإِن کانَ مِن فضلَهٍ ، فَلَیسَ بِمُواساهٍ . (2) عبارت «آساه بماله مواساهً» یعنی از مال خود به او بخشید و او را در آن شریک گردانید . و مواسات ، در جایی است که شخص از کفاف خود ، به کسی ببخشد ، و اگر از اضافه کفافش بدهد ، مواسات نیست . ازهری با افزودن معنایی دیگر برای «مواسات» می نویسد : یُقالُ : هُوَ یُؤاسی فی مالِهِ ، أی یُساوی ، وَ یُقالُ : رَحِمَ اللّهُ رَجُلاً أعطی مِن فَضلٍ ، وَ

.

1- .مُواسات ، همچنان که در عربی به معانی متعدّد و متفاوت به کار رفته است ، در فارسی نیز معادل های مختلف گرفته است ، که عبارت اند از : فداکاری ، از خود گذشتگی ، نیکخواهی ، خیراندیشی ، خیررسانی ، حمایت ، رعایت ، به یک چشم دیدن ، غمخواری ، همدردی ، شریک ساختن ، و .. . (ر . ک : لغت نامه دهخدا ، فرهنگ جامع کاربردی فرزان ، فرهنگ معاصر عربی فارسی) .
2- .القاموس المحیط : ج 4 ص 299 مادّه «أسو» .

ص: 253

واسی مِن کَفافٍ ؛ مِن هذا . (1) گفته می شود : «هو یُؤاسی فی ماله» یعنی : مال خود را به طور مساوی تقسیم می کند (می بخشد) . نیز گفته می شود : «رحم اللّه رجلاً أعطی من فضل و واسی من کفاف» یعنی : خدا رحمت کند مردی را که از اضافه بر نیازش ، به دیگران ببخشد و از کفاف خود ، به دیگران کمک کند ! بنا بر این، همدردی با دیگران و شریک ساختن آنان در بهره گیری از مواهب زندگی، از آن جهت که نوعی درمان و اصلاح اجتماعی است ، «مواسات» نامیده می شود. نکته قابل توجّه در «مواسات مالی»، این است که شرط تحقّق آن ، نیازمند بودن شخص به چیزی است که در اختیار دیگران می گذارد . به بیان روشن تر ، کمک کردن به دیگران ، سه درجه دارد که هر یک ، عنوانی خاص و ارزشی متفاوت با دیگری دارد : درجه اوّل : کمک کردن به نیازمندان از اضافه بر نیاز خود . این نوع از کمک کردن ، با توجّه به چگونگی آن ، «انفاق» ، «اهداء» ، «صدقه» و «سخاء» و امثال آن نامیده می شود . درجه دوم : شریک کردن نیازمندان با خویش و سهیم کردن آنها در آنچه خود بدان نیازمند و علاقه مند است . این نوع کمک رسانی ، «مواسات» نامیده می شود . درجه سوم : واگذار کردن همه آنچه خود بدان نیاز دارد ، به دیگران . این نوع از کمک رسانی ، از بالاترین ارزش های اخلاقی شمرده می شود و «ایثار» نام دارد .

.

1- .معجم تهذیب اللغه : ج 1 ص 163 مادّه «أسو» .

ص: 254



مواسات ، در حدیث

1 . انواع مواسات

مُواسات ، در حدیثکاربرد «مواسات» در احادیث اسلامی ، منطبق بر ریشه لغوی آن است ، بدین معنا که این کلمه ، گاه در سهیم کردن دیگران با خود در بهره گیری از مواهب زندگی و امکانات مادّی مورد نیاز خویش ، و گاه در رعایت عدالت در برخورد با دیگران ، به کار می رود . تأسّی و مواسات ، با عنایت به ریشه لغوی آنها ، دو ره نمود مهمّ فرهنگی اسلام در جهت ایجاد اصلاحات اخلاقی ، اقتصادی و حقوقی در جامعه اند . تأسّی جستن به کسانی که از غنای اخلاقی برخوردارند و تلاش نمودن برای همسان سازی خود با آنان ، از فقر اخلاقی می کاهد ، چنان که «مواسات» به معنای اوّلش ، فاصله طبقاتی را کاهش می دهد و به معنای دومش ، زمینه ساز برخورداری همگان از حقوق عادلانه و یکسان خواهد بود . با توجّه به این تفسیر از «مواسات» ، چند نکته در احادیث این بخش ، قابل توجّه اند :

1 . انواع مواساتاشاره کردیم که «مواسات» در احادیث اسلامی ، دو معنا دارد : الف . همدردی با دیگران در نیازها و مشکلاتشان و سهیم ساختن آنان در امکانات زندگی خویش ، چنان که در حدیثی از امام صادق علیه السلام در بیان سپاهیان خِرد و نادانی ، آمده است : وَ المُواساه وَ ضِدّهَا المَنع . (1) و مواسات ، که ضدّ آن ، منع است .

.

1- .الکافی : ج 1 ص 22 ح 14 .

ص: 255



2 . دلیل تأکید بر مواسات مالی

شایان ذکر است که این معنا از مواسات ، دو نوع دارد : یکی مواسات با مال و امکانات مادّی (1) و دیگری مواسات با جان به هنگام خطر . (2) ب . رعایت حقوق دیگران به طور یکسان . این معنا از مواسات نیز انواع فراوانی دارد ، مانند : مواسات در حکومت (به معنای عدالت اجتماعی و برخورد یکسان با یکایک افراد جامعه) ، مواسات در قضاوت ، به معنای عدالت قضایی و برخورد یکسان با طرفین دعوا) ، مواسات در تعلیم (به معنای عدالت آموزشی و برخورد مساوی با همه دانش آموزان) و مواسات در خانواده (به معنای عدم تبعیض و رعایت مساوات در ابراز محبّت به فرزندان) . (3)

2 . دلیل تأکید بر مواسات مالیبررسی احادیث این بخش ، نشان می دهد که بیشتر احادیث «مواسات»، در باره مواسات مالی است . از این رو ، این سؤال ، قابل طرح است که دلیل این همه تأکید بر مواسات مالی چیست؟ آیا اهمّیت و ارزش این نوع از مواسات ، بیش از سایر انواع آن است ؟ پاسخ ، این است که برخی از انواع مواسات غیر مالی (مانند مواسات با جان) ، نه تنها ارزششان از مواسات مالی کمتر نیست ، بلکه بی تردید ، از ارزش بیشتری برخوردارند . بنا بر این ، دلیل تأکید احادیث اسلامی بر مواسات مالی ، به دلیل نیاز بیشتر جامعه به فرهنگ شدن این نوع مواسات است . از سوی دیگر ، مواسات مالی ، مقدّمه مواسات جانی است و کسی که نمی تواند

.

1- .ر . ک : ص 279 (مواسات / فصل دوم / مواسات با مال) .
2- .ر . ک : ص 283 (مواسات / فصل دوم / مواسات در جنگ) .
3- .ر . ک : ص 279 (مواسات / فصل دوم / انواع مواسات) .

ص: 256



3 . راه گسترش فرهنگ مواسات در جامعه

4 . برکات مادّی و معنوی مواسات

دیگری را در مال خود سهیم کند ، بی تردید ، برای حفظ جان او ، خود را به خطر نمی افکند .

3 . راه گسترش فرهنگ مواسات در جامعهتأمّل در احادیث فصل سوم ، نشان می دهد که ارزش اخلاقی «مواسات» ، به دو ریشه باز می گردد : اوّل . اصالت و شرافت خانوادگی ، که زمینه رشد همه فضایل اخلاقی و از جمله مواسات است و به فرموده امام علی علیه السلام : إنَّ مُواساهَ الرِّفاقِ مِن کَرَمِ الأَعراقِ . (1) مواسات نسبت به دوستان (رفیقان) ، از بزرگواری تبار است . دوم . اعتقادات دینی . بدون اعتقاد به دین ، روح خودخواهی و منفعت طلبی انسان ، مانع از مواسات و بالاتر از آن ، مانع از ایثار می گردد ؛ چرا که اگر جهان ، فاقد شعور و معنا و تهی از حضور خداوند باشد ، ارزش های اخلاقی نمی توانند مفهوم واقعی داشته باشند . بر این اساس ، تقویت بنیاد خانواده و مذهب ، تنها راه گسترش فرهنگ مواسات و نوع دوستی در جامعه است .

4 . برکات مادّی و معنوی مواساتفصل چهارم ، اختصاص به تبیین آثار و برکات مادّی و معنوی مواسات دارد . از نگاه احادیث اسلامی ، مواسات مالی ، موجب بقای محبّت و پیوند برادری ، برکت یافتن مال و زیاد شدن روزی می شود و برجسته ترین اثر مادّی آن ، ریشه کن شدن فقر و

.

1- .ر . ک : ص 292 ح 57 .

ص: 257

نیاز از جامعه بشری است ، چنان که امام باقر علیه السلام می فرماید : أما لَو فَعَلتُم مَا احتَجتُم . (1) اگر یاریگری می کردید ، نیازمند نمی شدید . همچنین از نظر معنوی ، مواسات ، یکی از اصول درستی و قوام دین و یکی از عوامل اجابت دعاست و طبق فرموده امام صادق علیه السلام ، مهم ترین اثر معنوی آن ، این است که شخص مواسات کننده ، مشمول این مژده الهی می گردد که : «یَاأَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ * ارْجِعِی إِلَی رَبِّکِ رَاضِیَهً مَّرْضِیَّهً * فَادْخُلِی فِی عِبَادِی * وَ ادْخُلِی جَنَّتِی . (2) ای نفْسِ آرام یافته! خشنود و خداپسند ، به سوی پروردگارت باز گرد ، و در میان بندگان وارد شو ، و در بهشت من ، وارد شو» .

.

1- .ر . ک : ص 300 ح 67 .
2- .فجر : آیه 2730 .

ص: 258

الفصل الأوّل : الحثّ علی المؤاساه1 / 1سَیِّدُ الأَعمالِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :سَیِّدُ الأَعمالِ ثَلاثُ خِصالٍ : إنصافُکَ النّاسَ مِن نَفسِکَ ، ومُواساهُ الأَخِ فِی اللّهِ عز و جل ، وذِکرُ اللّهِ تَبارَکَ وتَعالی عَلی کُلِّ حالٍ . (1)

الإمام علیّ علیه السلام :المُواساهُ أفضَلُ الأَعمالِ . (2)

الإمام الصادق علیه السلام :سَیِّدُ الأَعمالِ ثَلاثَهٌ : إنصافُ النّاسِ مِن نَفسِکَ حَتّی لا تَرضی بِشَیءٍ إلّا رَضیتَ لَهُم مِثلَهُ ، ومُؤاساتُکَ الأَخَ فِی المالِ ، وذِکرُ اللّهِ عَلی کُلِّ حالٍ ؛ لَیسَ «سُبحانَ اللّهِ وَالحَمدُ للّهِِ ولا إلهَ إلَا اللّهُ وَاللّهُ أکبَرُ» فَقَط ، ولکِن إذا وَرَدَ عَلَیکَ شَیءٌ أمَرَ اللّهُ عز و جل بِهِ أخَذتَ بِهِ ، أو إذا وَرَدَ عَلَیکَ شَیءٌ نَهَی اللّهُ عز و جل عَنهُ تَرَکتَهُ (3) .

.

1- .. الخصال: ص 125 ح 121 عن الإمام الصادق علیه السلام ، الأمالی للطوسی : ص 577 ح 1192 عن محمّد بن جعفر عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله ، الجعفریّات : ص 230 ، بحار الأنوار : ج 74 ص 392 ح 9 ؛ الزهد لابن المبارک : ص 257 ح 744 عن حجّاج بن أرطاه عن الإمام الباقر علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله ، تاریخ أصبهان : ج 1 ص 219 الرقم 326 عن الحارث عن الإمام علیّ علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله وفیهما «أشدّ» بدل «سیّد»، کنز العمّال : ج 15 ص 830 ح 43303 .
2- .. غرر الحکم: ج 1 ص 346 ح 1312 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 47 ح 1196 .
3- .. الکافی : ج 2 ص 144 ح 3 ، الأمالی للمفید: ص 193 ح 23، الأمالی للطوسی : ص 680 ح 1446 کلّها عن الجارود بن المنذر ، الخصال : ص 132 ح 139 عن زیاد بن المنذر ، معانی الأخبار : ص 193 ح 4 عن أبی جارود المنذر الکندی وفیها «أشدّ» بدل «سیّد» ، بحار الأنوار : ج 69 ص 381 ح 42 .

ص: 259



فصل یکم : تشویق به مواسات

1 / 1 سرآمد کارها

فصل یکم : تشویق به مواسات1 / 1سرآمد کارهاپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :سرآمدِ کارها ، سه چیز است : انصاف داشتن با مردم ، مواسات با برادر [دینی] ، و هماره به یاد خداوند متعال بودن .

امام علی علیه السلام :مواسات ، برترینِ کارهاست .

امام صادق علیه السلام :سرآمد کارها ، سه کار است : انصاف داشتن با مردم ، به طوری که آنچه را برای خود می پسندی ، همانندش را برای آنان نیز بپسندی ، و مواسات مالی با برادر [ دینی ] ، و ذکر خدا در همه حال ، و این ، تنها به گفتن «سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلّا اللّه و اللّه أکبر» نیست ؛ بلکه به این نیز هست که هر گاه با چیزی رو به رو شدی که خداوند به آن فرمان داده است ، به کارش ببندی ، یا هر گاه با چیزی رو به رو شدی که خداوند عز و جل از آن نهی کرده است ، آن را فرو بگذاری .

.


ص: 260

الأمالی عن زُرعَه عن الإمام الصادق علیه السلام ، قالَ :قُلتُ لَهُ علیه السلام : أیُّ الأَعمالِ هُوَ أفضَلُ بَعدَ المَعرِفَهِ ؟ قالَ : ما مِن شَیءٍ بَعدَ المَعرِفَهِ یَعدِلُ هذِهِ الصَّلاهَ ، ولا بَعدَ المَعرِفَهِ وَالصَّلاهِ شَیءٌ یَعدِلُ الزَّکاهَ ، ولا بَعدَ ذلِکَ شَیءٌ یَعدِلُ الصَّومَ ، ولا بَعدَ ذلِکَ شَیءٌ یَعدِلُ الحَجَّ ، وفاتِحَهُ ذلِکَ کُلِّهِ مَعرِفَتُنا ، وخاتِمَتُهُ مَعرِفَتُنا ، ولا شَیءَ بَعدَ ذلِکَ کَبِرِّ الإِخوانِ ، وَالمُواساهِ بِبَذلِ الدّینارِ وَالدِّرهَمِ ؛ فَإِنَّهُما حَجَرانِ مَمسوخانِ ، بِهِمَا امتَحَنَ اللّهُ خَلقَهُ بَعدَ الَّذی عَدَدتُ لَکَ . (1)

الإمام الکاظم علیه السلام :ما تَقَرَّبَ المُؤمِنُ إلَی اللّهِ عز و جل بِشَیءٍ أفضَلَ مِن مُواساهِ المُؤمِنِ ، وهُوَ قَولُهُ تَعالی : «لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ» (2) . (3)

1 / 2مُؤاساهُ الإِخوانِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :لِلمُؤمِنِ عَلَی المُؤمِنِ سَبعَهُ حُقوقٍ واجِبَهٍ مِنَ اللّهِ عز و جل عَلَیهِ : الإِجلالُ لَهُ فی عَینِهِ ، وَالوُدُّ لَهُ فی صَدرِهِ ، وَالمُواساهُ لَهُ فی مالِهِ . . . . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن کانَ لَهُ قَمیصانِ فَلیَلبَس أحَدَهُما ، وَلیَکُنِ الآخَرُ لِأَخیهِ . (5)

.

1- .. الأمالی للطوسی: ص 694 ح 1478 ، إرشاد القلوب: ص 145 ، بحار الأنوار : ج 74 ص 318 ح 79 .
2- .. آل عمران : 92 .
3- .. جامع الأحادیث للقمّی (الغایات) : ص 192 .
4- .. کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 4 ص 398 ح 5850 ، الکافی : ج 2 ص 171 ح 7 عن أبی المأمون الحارثی عن الإمام الصادق علیه السلام ، الخصال : ص 351 ح 27 عن مسعده بن صدقه عن الإمام الصادق علیه السلام وکلاهما نحوه ، الأمالی للصدوق : ص 84 ح 51 عن مسعده بن صدقه عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله ، بحار الأنوار : ج 74 ص 222 ح 3 .
5- .. الأمالی للطوسی: ص 538 ح 1162 ، مکارم الأخلاق : ج 2 ص 380 ح 2661 وفیه «ولیُلبس» بدل «ولیکن» ، تنبیه الخواطر : ج 2 ص 66 وفیه «ولیکس» بدل «ولیکن» وکلّها عن أبی ذرّ ، بحار الأنوار : ج 77 ص 90 ح 3 .

ص: 261



1 / 2 مواسات نسبت به برادران

الأمالی ، طوسی به نقل از زُرعه :از امام صادق علیه السلام پرسیدم : بعد از شناخت (معرفت)، کدام عمل ، باارزش تر است؟ فرمود : «بعد از شناخت ، هیچ چیزی با این نماز ، برابری نمی کند ، و بعد از شناخت و نماز ، چیزی با زکات ، برابری نمی کند ، و بعد از آن ، چیزی با روزه برابری نمی کند ، و بعد از آن ، چیزی با حج برابری نمی کند ، و آغاز و انجام همه اینها ، شناخت ماست ، و بعد از آن ، چیزی مانند نیکی کردن به برادران و مواسات با بخشیدن درهم و دینار نیست. درهم و دینار ، دو سنگِ دگرگون شده اند که خداوند ، بعد از آن چیزهایی که برایت بر شمردم ، به وسیله آن دو ، خلقش را می آزماید» .

امام کاظم علیه السلام :مؤمن با چیزی برتر از مواسات نسبت به مؤمن ، به خداوند عز و جل نزدیک نشده است ، و این ، همان سخن خدای متعال است که : «هرگز به نیکوکاری نخواهید رسید ، تا این که از آنچه دوست دارید ، انفاق کنید» .

1 / 2مواسات نسبت به برادرانپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن را بر مؤمن ، هفت حق است که از جانب خداوند عز و جل بر او واجب گشته اند : او را در چشم خویش بزرگ بدارد ، در سینه خود ، دوستش بدارد ، در مال خود ، شریکش بگرداند... .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس دو پیراهن دارد ، یکی از آن دو را بپوشد و دیگری را به برادرش بدهد .

.


ص: 262

مصادقه الإخوان عن خلّاد السندی رفعه :أبطَأَ عَلی رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله رَجُلٌ ، فَقالَ : ما أبطَأَ بِکَ ؟ قالَ : العُریُ یا رَسولَ اللّهِ . فَقالَ : أما کانَ لَکَ جارٌ لَهُ ثَوبانِ یُعیرُکَ أحَدَهُما ؟ فَقالَ : بَلی یا رَسولَ اللّهِ . قالَ صلی الله علیه و آله : ما هذا لَکَ بِأَخٍ . (1)

الإمام علیّ علیه السلام :خَیرُ إخوانِکَ مَن واساکَ ، وخَیرٌ مِنهُ مَن کَفاکَ ، وإنِ احتاجَ إلَیکَ أعفاکَ . (2)

عنه علیه السلام :خَیرُ إخوانِکَ مَن واساکَ بِخَیرِهِ ، وخَیرٌ مِنهُ مَن أغناکَ عَن غَیرِهِ . (3)

عنه علیه السلام :أخوکَ مُواسیکَ فِی الشِّدَّهِ . (4)

عنه علیه السلام :أصدَقُ الإِخوانِ مَوَدَّهً أفضَلُهُم لِاءِخوانِهِ فِی السَّرّاءِ وَالضَّرّاءِ مُواساهً . (5)

عنه علیه السلام :جَمالُ الاُخُوَّهِ إحسانُ العِشرَهِ ، وَالمُواساهُ مَعَ العُسرَهِ . (6)

عنه علیه السلام فی ذِکرِ أعظَمِ الأَصحابِ مَنزِلَهً عِندَ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله :کانَ . . . أفضَلُهُم عِندَهُ أعَمَّهُم نَصیحَهً لِلمُسلِمینَ ، وأعظَمُهُم عِندَهُ مَنزِلَهً أحسَنَهُم مُؤاساهً ومُؤازَرَهً . (7)

.

1- .. مصادقه الإخوان: ص 139 ح 4 .
2- .. غرر الحکم: ج 3 ص 427 ح 4988، عیون الحکم والمواعظ : ص 240 ح 4586 نحوه ولیس فیه «من واساک» ؛ الفصول المهمه لابن الصبّاغ : ص 115 ، مطالب السؤول : ج 1 ص 234 ولیس فیهما ذیله .
3- .. غرر الحکم: ج 3 ص 432 ح 5013 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 239 ح 4546 .
4- .. غرر الحکم: ج 1 ص 115 ح 420 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 39 ح 844 وفیه «من واساک» بدل «مواسیک» .
5- .. غرر الحکم: ج 2 ص 446 ح 3238 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 122 ح 2784 .
6- .. غرر الحکم: ج 3 ص 375 ح 4793 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 221 ح 4298 .
7- .. معانی الأخبار: ص 82 ح 1 عن أبی هاله عن الإمام الحسن عن الإمام الحسین علیهماالسلام، عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 1 ص 318 ح 1 عن إسماعیل بن محمّد عن الإمام الرضا عن آبائه عن الإمام علیّ علیهم السلام ، مکارم الأخلاق: ج 1 ص 45 ح 1 عن الإمام الحسن عن الإمام الحسین عن الإمام علیّ علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 16 ص 151 ح 4؛ المعجم الکبیر: ج 22 ص 157 ح 414، الطبقات الکبری: ج 1 ص 424 کلاهما عن ابنٍ لأبی هاله التمیمی عن الإمام الحسن عن الإمام الحسین عن الإمام علیّ علیهم السلام ، کنز العمّال: ج 7 ص 166 ح 18535 .

ص: 263

مصادقه الإخوان به نقل از خلّاد سندی ، در حدیثی که سند آن را به پیامبر صلی الله علیه و آله رسانده است :مردی دیرتر به نزد پیامبر خدا آمد . پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «چرا دیر کردی؟» . گفت : برهنگی موجب شد ، ای پیامبر خدا! فرمود : «آیا همسایه ای نداشتی که دو جامه داشته باشد و یکی را به تو عاریه دهد؟» . گفت : چرا ، ای پیامبر خدا! فرمود : «او برادر تو نیست» .

امام علی علیه السلام :بهترینِ برادران تو ، کسی است که تو را در مال خود ، سهیم کند ، و بهتر از او کسی است که تو را بسنده باشد و اگر به تو نیاز پیدا کرد ، معافَت بدارد .

امام علی علیه السلام :بهترین برادر تو ، کسی است که در خیرش تو را سهیم کند ، و بهتر از او کسی است که تو را از دیگری بی نیاز گرداند .

امام علی علیه السلام :برادر تو ، سهیم کننده تو در امکانات زندگی در هنگام سختی [و تنگ دستی] است .

امام علی علیه السلام :صادق ترینِ برادران در دوستی ، کسی است که در خوشی و ناخوشی ، نسبت به برادرانش بهتر مواسات کند.

امام علی علیه السلام :زیباییِ برادری ، به حُسن معاشرت ، و مواسات با وجود تنگ دستی است .

امام علی علیه السلام در یادکرد از با منزلت ترینِ اصحاب در نزد پیامبر خدا :برترینِ آنها در نزد ایشان ، کسی بود که خیرخواهی اش برای مسلمانان فراگیرتر بود ، و با منزلت ترینِ آنان در نزد ایشان ، کسی بود که بیش از دیگران مواسات می کرد و کمک می رساند .

.


ص: 264

عنه علیه السلام :أحسَنُ الإِحسانِ مُؤاساهُ الإِخوانِ . (1)

عنه علیه السلام :نِظامُ الکَرَمِ مُوالاهُ الإِحسانِ ، ومُواساهُ الإِخوانِ . (2)

الإمام الحسن علیه السلام لِبَعضِ وُلدِهِ :یا بُنَیَّ ، لا تُؤاخِ أحَدا حَتّی تَعرِفَ مَوارِدَهُ ومَصادِرَهُ ، فَإِذَا استَنبَطتَ الخُبرَهَ (3) ، ورَضیتَ العِشرَهَ ، فآخِهِ عَلی إقالَهِ العَثرَهِ وَالمُواساهِ فِی العُسرَهِ . (4)

الإمام الباقر علیه السلام :لَمّا خَرَجَ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام یُریدُ البَصرَهَ نَزَلَ بِالرَّبَذَهِ (5) ، فَأَتاهُ رَجُلٌ مِن مُحارِبٍ (6) ، فَقالَ : یا أمیرَ المُؤمِنینَ ، إنّی تَحَمَّلتُ فی قَومی حَمالَهً (7) ، وإنّی سَأَلتُ فی طَوائِفَ مِنهُمُ المُؤاساهَ وَالمَعونَهَ فَسَبَقَت إلَیَّ ألسِنَتُهُم بِالنَّکَدِ (8) ، فَمُرهُم یا أمیرَ المُؤمِنینَ بِمَعونَتی ، وحُثَّهُم عَلی مُؤاساتی . فَقالَ : أینَ هُم؟ فَقالَ : هؤُلاءِ فَریقٌ مِنهُم حَیثُ تَری . قالَ : فَنَصَّ (9) راحِلَتَهُ فَادَّلَفَت (10) کَأَنَّها ظَلیمٌ (11) ، فَادَّلَفَ بَعضُ أصحابِهِ فی طَلَبِها فَلَأیا بِلَأیٍ (12) ما لُحِقَت ، فَانتَهی إلَی القَومِ فَسَلَّمَ عَلَیهِم وسَأَلَهُم ما یَمنَعُهُم مِن مُؤاساهِ صاحِبِهِم ، فَشَکَوهُ وشَکاهُم . فَقالَ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام : وَصَلَ امرُؤٌ عَشیرَتَهُ ، فَإِنَّهُم أولی بِبِرِّهِ وذاتِ یَدِهِ ، ووَصَلَتِ العَشیرَهُ أخاها إن عَثَرَ به دَهرٌ وأدبَرَت عَنهُ دُنیا ، فَإِنَّ المُتَواصِلینَ المُتَباذِلینَ مَأجورونَ ، وإنَّ المُتَقاطِعینَ المُتَدابِرینَ مَوزورونَ . قالَ : ثُمَّ بَعَثَ راحِلَتَهُ وقالَ : حَل (13) . (14)

.

1- .. غرر الحکم: ج 2 ص 403 ح 3023 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 119 ح 2683 وفیه «مؤاخاه» بدل «مؤاساه» .
2- .. غرر الحکم: ج 6 ص 184 ح 9998 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 499 ح 9194 .
3- .. خَبَرْتُ الأمر : إذا عرفته علی حقیقته (النهایه : ج 2 ص 6 «خبر») .
4- .. تحف العقول: ص 233 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 105 ح 4 .
5- .. الرَّبَذه : من قری المدینه علی ثلاثه أیّام ، قریبه من ذات عرق علی طریق الحجاز إذا رحلتَ من فید ترید مکّه ، وبهذا الموضع قبر أبی ذرّ الغفاری رضی الله عنه (معجم البلدان : ج 3 ص 24) .
6- .. مُحارب : قبیله من فِهْر (لسان العرب : ج 1 ص 307 «حرب») .
7- .. الحماله بالفتح : ما یتحمّله الإنسان عن غیره من دِیَه أو غرامه، مثل أن یقع حرب بین فریقین تُسفک فیها الدماء ، فیدخل بینهم رجل یتحمّل دیات القتلی لیُصلح ذات البین، والتحمّل أن یحملها عنهم علی نفسه (النهایه : ج 1 ص 442 «حمل») .
8- .. النَّکَد : الشُّؤم واللُّؤم ، وکلّ شیء جَرَّ علی صاحبه شرّا فهو نَکَد (المحیط فی اللغه : ج 6 ص 214 «نکد») .
9- .. النَّصّ : التحریک حتّی یستخرج أقصی سیر الناقه (النهایه : ج 5 ص 64 «نصص») .
10- .. الدَّلْف : التقدّم (لسان العرب : ج 9 ص 106 «دلف») .
11- .. الظَّلیم : الذَّکَر من النعام (الصحاح : ج 5 ص 1978 «ظلم») .
12- .. الَّلأْیُ : المشقّه والجُهد (لسان العرب : ج 15 ص 237 «لأی») .
13- .. حَلْ : زجر للناقه إذا حَثَثتها علی السیر (النهایه : ج 1 ص 433 «حلل») .
14- .. الکافی: ج 2 ص 153 ح 18 عن جابر ، بحار الأنوار : ج 32 ص 132 ح 106 .

ص: 265

امام علی علیه السلام :نیکوترین نیکی ، مواسات نسبت به برادران است .

امام علی علیه السلام :آیین بزرگواری ، پیاپی نیکی کردن و مواسات ورزیدن نسبت به برادران است .

امام حسن علیه السلام خطاب به یکی از فرزندان خود :فرزندم! با هیچ کس برادری مکن تا آن که او را نیک بشناسی ، و چون [او را] آزمودی و معاشرت [ با او ]را پسندیدی ، بر پایه گذشت از لغزش ها و مواسات در سختی ها ، با او برادری کن .

امام باقر علیه السلام :زمانی که امیر مؤمنان علیه السلام به قصد بصره خارج شد ، در رَبَذه (1) فرود آمد . مردی از مُحارب (2) نزد ایشان آمد و گفت : ای امیر مؤمنان! من از طرف قوم خود ، تاوانی (3) بر عهده دارم ، و از برخی طایفه های آنان خواستم که مرا یاری و مساعدت کنند ؛ امّا آنها زبان به بدگویی و سرزنش من گشودند . شما ای امیر مؤمنان به آنها دستور بده که کمکم کنند ، و به همیاری با من ترغیبشان کن . فرمود : «آنها کجایند؟». گفت : گروهی از آنان ، آن جایند که می بینی . ایشان ناقه اش را با سرعت تمام ، به حرکت در آورد ، به طوری که ناقه مانند شترمرغ می دوید . جماعتی از یاران امیر مؤمنان نیز در پی ناقه ایشان تاختند و با زحمت زیاد ، خود را به وی رساندند . امام علیه السلام به آن عدّه رسید و بر آنان سلام کرد و پرسید که چرا به هم قبیله خود ، کمک نمی کنند. آنها از آن مرد ، شِکوه کردند و او نیز از آنها شِکوه کرد . امیر مؤمنان علیه السلام فرمود : «انسان باید به عشیره خود کمک کند؛ زیرا آنان به نیکی کردن به او و دستگیری نمودن از او سزاوارترند ، و عشیره نیز باید به برادرشان آن گاه که روزگارْ به زمینش می زند و دنیا به او پشت می کند یاری برسانند؛ زیرا کسانی که صله رحم می کنند و به یکدیگر بخشش می نمایند ، [ نزد خداوند عز و جل ]پاداش می یابند ، و آنان که از یکدیگر می بُرند و به هم پشت می کنند ، گنهکارند» . این را فرمود و ناقه اش را هی کرد .

.

1- .از روستاهای مدینه که با آن ، سه روز فاصله دارد . نزدیک «ذات عرق» است ، در راه حجاز ، در بین راه فید به مکّه . مدفن ابو ذر غفاری ، در این روستاست .
2- .مُحارب ، قبیله ای از فِهر است .
3- .تاوان ، دیه یا غرامتی است که انسان از طرف دیگری باید بپردازد ، مثل این که میان دو گروه ، جنگی در گیرد و افرادی کشته شوند و یک نفر برای برقرار ساختن صلح و آشتی دخالت کند و دیه کشتگان را به عهده گیرد .

ص: 266

مصادقه الإخوان عن الوصّافی عن الإمام الباقر علیه السلام ، قالَ :قالَ علیه السلام لی : یا أبا إسماعیلَ ، أ رَأَیتَ مَن قِبَلَکُم إذا کانَ الرَّجُلُ لَیسَ لَهُ رِداءٌ وعِندَ بَعضِ إخوانِهِ فَضلُ رِداءٍ یَطرَحُ عَلَیهِ حَتّی یُصیبَ رِداءً ؟ قالَ : قُلتُ : لا . قالَ : فَإِذا کانَ لَیسَ عِندَهُ إزارٌ یوصِلُ إلَیهِ بَعضُ إخوانِهِ بِفَضلِ إزارٍ حَتّی یُصیبَ إزارا ؟ قالَ : قُلتُ : لا . فَضَرَبَ بِیَدِهِ عَلی فَخِذِهِ ثُمَّ قالَ : ما هؤُلاءِ بِإِخوَهٍ . (1)

.

1- .. مصادقه الإخوان : ص 137 ح 1 ، المؤمن : ص 45 ح 106 ، تنبیه الخواطر : ج 2 ص 85 عن علیّ بن عقبه عن الإمام الرضا عنه علیهماالسلام نحوه .

ص: 267

مصادقه الإخوان به نقل از وصّافی :امام باقر علیه السلام به من فرمود : «ای ابو اسماعیل! آیا در میان شما چنین است که هر گاه کسی ردایی نداشته باشد و یکی از برادرانش ردای اضافی داشته باشد ، آن را به او می دهد تا وی نیز به ردایی برسد؟». گفتم : خیر . فرمود : «آیا اگر ازاری نداشت ، برادرش ازار اضافی خود را به او می دهد تا او نیز صاحب ازاری شود؟». گفتم : خیر . امام علیه السلام با دست خود بر رانَش زد و فرمود : «اینها برادر نیستند» .

.


ص: 268

الإمام الصادق علیه السلام :المُؤمِنُ أخُو المُؤمِنِ ، یَحِقُّ عَلَیهِ نَصیحَتُهُ ومُواساتُهُ ومَنعُ عَدُوِّهِ مِنهُ . (1)

عنه علیه السلام :لا تَزالُ شیعَتُنا مَرعِیّینَ مَحفوظینَ مَستورینَ مَعصومینَ ما أحسَنُوا النَّظَرَ لِأَنفُسِهِم فیما بَینَهُم وبَینَ خالِقِهم ، وصَحَّت نِیّاتُهُم لِأَئِمَّتِهِم ، وبَرّوا إخوانَهُم ؛ فَعَطَفوا عَلی ضَعیفِهِم وتَصَدَّقوا عَلی ذَوِی الفاقَهِ مِنهُم . إنّا لا نَأمُرُ بِظُلمٍ ، ولکِنّا نَأمُرُکُم بِالوَرَعِ الوَرَعِ الوَرَعِ ، وَالمُواساهِ المُواساهِ ءِخوانِکُم . (2)

مستدرک الوسائل :دَخَلَ رَجُلٌ إلی جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام وقالَ : یَابنَ رَسولِ اللّهِ ، مَا المُرُوَّهُ ؟ قالَ : تَرکُ الظُّلمِ ، ومُؤاساهُ الإِخوانِ فِی السَّعَهِ . (3)

الخصال عن یونس بن ظَبیانَ والمفضّل بن عمر :قالَ أبو عَبدِ اللّه علیه السلام : خَصلَتانِ مَن کانَتا فیهِ وإلّا فَاعزُب (4) ثُمَّ اعزُب ثُمَّ اعزُب . قیلَ : وما هُما ؟ قالَ : الصَّلاهُ فی مَواقیتِها وَالمُحافَظَهُ عَلَیها ، وَالمُواساهُ . (5)

بحار الأنوار عن جعفر بن محمّد العاصمی فی حَدیثٍ طَویلٍ ذَکَرَ فیهِ ضِیافَهَ الإِمامِ الکاظِمِ علیه السلام لَهُم ، إلی أن قالَ :ثُمَّ قالَ [ علیه السلام ] : یا عاصِمُ ، کَیفَ أنتُم فِی التَّواصُلِ وَالتَّواسی؟ قُلتُ : عَلی أفضَلِ ما کانَ عَلَیهِ أحَدٌ . قالَ : أیَأتی أحَدُکُم إلی دُکّانِ أخیهِ أو مَنزِلِهِ عِندَ الضّائِقَهِ فَیَستَخرِجُ کیسَهُ ویَأخُذُ ما یَحتاجُ إلَیهِ فَلا یُنکَرُ عَلَیهِ؟ قالَ : لا! : فَلَستُم عَلی ما اُحِبُّ فِی التَّواصُلِ . (6)

راجع : هذه الموسوعه : ج 2 ص104 (الإخاء / الفصل الرابع : حقوق الإخاء / المؤاساه) .

.

1- .. المؤمن: ص 42 ح 96 .
2- .. المحاسن : ج 1 ص 258 ح 492 عن الخطّاب ومصعب بن عبداللّه الکوفیَّین ، بحار الأنوار : ج 68 ص 154 ح 10 .
3- .. مستدرک الوسائل: ج 7 ص 210 ح 8062 و ج 8 ص 221 ح 9303 کلاهما نقلاً عن أصل من اُصول القدماء .
4- .. عَزَبَ : بَعُدَ (النهایه : ج 3 ص 227 «عزب») .
5- .. الخصال: ص 47 ح 50 ، الکافی : ج 2 ص 672 ح 7 وفیه «البرّ بالإخوان فی العسر والیسر» بدل «المواساه»، مصادقه الإخوان : ص 138 ح 2 ، مشکاه الأنوار : ص 184 ح 477 کلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 74 ص 391 ح 7 .
6- .. بحار الأنوار : ج 74 ص 231 ح 28 نقلاً عن قضاء حقوق المؤمنین : ص 26 ح 27 وفی الطبعه التی بأیدینا «التساوی» بدل «التواسی» ، مکارم الأخلاق : ج 1 ص 312 ح 993 نحوه وفیه «التبارّ» بدل «التواسی» .

ص: 269

امام صادق علیه السلام :مؤمن ، برادر مؤمن است . وظیفه دارد که او را نصیحت کند ، نسبت به او مواسات نماید ، و دشمنش را از او باز دارد .

امام صادق علیه السلام :شیعیان ما ، تا زمانی که در روابط میان خود و خدایشان نیک بنگرند ، و به پیشوایانشان حسن نیّت داشته باشند ، و به برادرانشان نیکی کنند ، و با ناتوانشان دلسوز و مهربان باشند ، و به نیازمندانشان کمک کنند ، همواره [ از جانب خداوند عز و جل ] مورد عنایت ، محفوظ ، و در پناه و مصون خواهند بود . ما به ستم کردن ، دستور نمی دهیم ؛ بلکه شما را به پارسایی ، به پارسایی ، به پارسایی دستور می دهیم ، و نیز به مواسات ، مواسات با برادرانتان!

مستدرک الوسائل :مردی بر امام صادق علیه السلام وارد شد و گفت : ای فرزند پیامبر خدا! مردانگی چیست؟ فرمود : «ستم نکردن ، و کمک کردن به برادران در هنگام توانگری» .

الخصال به نقل از یونس بن ظبیان و مفضّل بن عمر :امام صادق علیه السلام فرمود : «دو خصلت است که در هر که نبود ، از او دوری کن ، دوری کن ، دوری کن!» . گفته شد : آن دو خصلت ، کدام اند؟ فرمود : «[ خواندنِ ] نماز در وقت آن و محافظت بر نماز ، و [ دیگر ]مواسات» .

بحار الأنوار به نقل از جعفر بن محمّد عاصمی ، در حدیثی طولانی که در آن از پذیرایی شدنشان به وسیله امام کاظم علیه السلام یاد می کند :سپس فرمود : «ای عاصم! در همبستگی و مواسات با یکدیگر ، چگونه اید؟» . گفتم : در بهترین وضعِ ممکن . فرمود : «آیا چنین هست که فردی از شما در هنگام تنگ دستی ، به دکّان و یا منزل برادرش برود و دخل او را بیرون بکشد و آنچه نیاز دارد ، بردارد و به او اعتراض نشود؟» . گفتم : نه! فرمود : «پس شما در همبستگی ، آن گونه که من دوست دارم ، نیستید» .

ر. ک : همین دانش نامه : ج 2 ص 105 (برادری / فصل چهارم : حقوق برادری / سهیم کردن در زندگی) .

.


ص: 270

1 / 3مُؤاساهُ الأَصدِقاءِالإمام علیّ علیه السلام :اُبذُل مالَکَ فِی الحُقوقِ ، وواسِ بِهِ الصَّدیقَ ؛ فَإِنَّ السَّخاءَ بِالحُرِّ أخلَقُ (1) . (2)

عنه علیه السلام :لا تَعُدَّنَّ صَدیقا مَن لا یُواسی بِمالِهِ . (3)

عنه علیه السلام :فِی الضّیقِ یَتَبَیَّنُ حُسنُ مُواساهِ الرَّفیقِ . (4)

.

1- .. أخلَق : أی أجْدَر (النهایه : ج 2 ص 72 «خلق») .
2- .. غرر الحکم: ج 2 ص 204 ح 2384 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 85 ح 2044 .
3- .. غرر الحکم: ج 6 ص 287 ح 10276 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 522 ح 9511 .
4- .. غرر الحکم: ج 4 ص 399 ح 6473 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 354 ح 6004 .

ص: 271



1 / 3 مواسات نسبت به دوستان

1 / 3مواسات نسبت به دوستانامام علی علیه السلام :دارایی ات را در راه حقوق[ ی که به گردن توست ، ] ببخش ، و دوست [خود] را در آن ، شریک گردان؛ چرا که گشاده دستی ، برای آزاده ، سزاوارتر است .

امام علی علیه السلام :کسی را که تو را در مال خود سهیم نمی کند ، هرگز دوست مشمار .

امام علی علیه السلام :در هنگام تنگ دستی است که حُسن مواسات دوست ، آشکار می شود .

.


ص: 272

1 / 4مُؤاساهُ الجُنودِالإمام علیّ علیه السلام مِن کِتابِهِ إلَی الأَشتَرِ النَّخَعِیِّ لَمّا وَلّاهُ عَلی مِصرَ :وَلیَکُن آثَرُ (1) رُؤوسِ جُندِکَ عِندَکَ مَن واساهُم فی مَعونَتِهِ ، وأفضَلَ عَلَیهِم مِن جِدَتِهِ (2) بِما یَسَعُهُم ویَسَعُ مَن وَراءَهُم مِن خُلوفِ أهلیهِم ، حَتّی یَکونَ هَمُّهُم هَمّا واحِدا فی جِهادِ العَدُوِّ ؛ فَإِنَّ عَطفَکَ عَلَیهِم یَعطِفُ قُلوبَهُم عَلَیکَ . (3)

1 / 5مُؤاساهُ الفُقَراءِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :مَن واسَی الفَقیرَ مِن مالِهِ ، وأنصَفَ النّاسَ مِن نَفسِهِ ، فَذلِکَ المُؤمِنُ حَقّا . (4)

عنه صلی الله علیه و آله فِی الدُّعاءِ :اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ . . . وَارزُقنی مُواساهَ مَن قَتَّرتَ عَلَیهِ مِن رِزقِکَ مِمّا وَسَّعتَ عَلَیَّ مِن فَضلِکَ . (5)

.

1- .. آثر : أی أفضل وأعلی منزله ؛ من آثرتُه إیثارا : أی فضّلته (انظر : لسان العرب : ج 4 ص 7 «أثر») .
2- .. الجِدَه بتخفیف الدال : هو الغنی وکثره المال والاستطاعه (مجمع البحرین : ج 3 ص 1909 «وجد») .
3- .. نهج البلاغه: الکتاب 53 ، تحف العقول : ص 133 نحوه ، بحار الأنوار : ج 33 ص 604 ح 744 .
4- .. الکافی: ج 2 ص 147 ح 17 عن جعفر بن إبراهیم الجعفری عن الإمام الصادق علیه السلام ، الخصال: ص 47 ح 48 عن جعفر بن إبراهیم عن الإمام الصادق عن أبیه علیهماالسلام عنه صلی الله علیه و آله ولیس فیه «من ماله» ، بحار الأنوار : ج 75 ص 25 ح 5 .
5- .. فلاح السائل : ص 258 ح 154 عن فاطمه بنت الإمام الحسن عن أبیها علیه السلام ، مصباح المتهجّد : ص 829 ح 888 عن مجاهد عن الإمام زین العابدین علیه السلام ، جمال الاُسبوع : ص 251 عن الإمام الصادق عن الإمام زین العابدین علیهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 87 ص 68 ح 19 ؛ ربیع الأبرار : ج 3 ص 674 عن الإمام الصادق علیه السلام .

ص: 273



1 / 4 مواسات نسبت به سپاهیان

1 / 5 مواسات نسبت به فقیران

1 / 4مواسات نسبت به سپاهیانامام علی علیه السلام در نامه اش به اَشتر نَخَعی ، آن گاه که او را بر حکومت مصر گماشت :باید عزیزینِ سرداران سپاهت در نزد تو ، کسی باشد که از همه بیشتر به آنان (سپاهیان) مواسات می نماید و از آنچه دارد ، چندان به آنان می بخشد که هم خود و هم خانواده شان را که در پشت سر خود بر جای نهاده اند در آسایش قرار دهد ، تا در جهاد با دشمن ، تنها یک اندیشه در سر داشته باشند . همانا توجّه تو به آنان ، دل های آنها را متوجّه تو می سازد .

1 / 5مواسات نسبت به فقیرانپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس فقیر را در مال خود شریک گرداند و با مردم به انصاف رفتار کند ، او مؤمن حقیقی است .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در دعا :بار خدایا! بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرست... و مرا این عطا فرما که از آنچه به فضل خود بر من گشایش داده ای ، نسبت به کسی که روزی را بر او تنگ کرده ای ، مواسات کنم .

.


ص: 274

الفضائل عن جابر بن عبد اللّه الأنصاری :کُنّا جُلوسا عِندَ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله إذ وَرَدَ عَلَینا أعرابِیٌّ أشعَثَ (1) الحالِ ، عَلَیهِ ثِیابٌ رَثَّهٌ ، الفَقرُ ظاهِرٌ بَینَ عَینَیهِ . . . وجَعَلَ یَقولُ شِعرا . . . فَلَمّا سَمِعَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله کَلامَهُ بَکی بُکاءً شَدیدا ، ثُمَّ قالَ لِأَصحابِهِ : . . . فَمَن مِنکُم یُواسی هذَا الفَقیرَ؟ قالَ : فَلَم یُجِبهُ أحَدٌ . وکانَ فی ناحِیَهِ المَسجِدِ عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ علیه السلام یُصَلّی رَکَعاتٍ تَطَوُّعا وکانَ قائِما ، فَأَومَأَ بِیَدِهِ إلَی الأَعرابِیِّ ، فَدَنا مِنهُ ، فَدَفَعَ الخاتَمَ مِن یَدِهِ إلَیهِ وهُوَ فی صَلاتِهِ . (2)

الإمام علیّ علیه السلام :بِرّوا أیتامَکُم ، وواسوا فُقَراءَکُم ، وَارفَقوا بِضُعَفائِکُم . (3)

الکافی عن مُعَلَّی بنِ خُنَیسٍ :خَرَجَ أبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام فی لَیلَهٍ قَد رَشَّت (4) وهُوَ یُریدُ ظُلَّهَ بَنی ساعِدَهَ (5) ، فَاتَّبَعتُهُ فَإِذا هُوَ قَد سَقَطَ مِنهُ شَیءٌ ، فَقالَ : بِسمِ اللّهِ ، اللّهُمَّ رُدَّ عَلَینا ، قالَ : فَأَتَیتُهُ فَسَلَّمتُ عَلَیهِ ، قالَ : فَقالَ : مُعَلّی ؟ قُلتُ : نَعَم جُعِلتُ فِداکَ ، فَقالَ لی : اِلتَمِس بِیَدِکَ فَما وَجَدتَ مِن شَیءٍ فَادفَعهُ إلَیَّ . فَإِذا أنَا بِخُبزٍ مُنتَشِرٍ کَثیرٍ ، فَجَعَلتُ أدفَعُ إلَیهِ ما وَجَدتُ ، فَإِذا أنَا بِجِرابٍ (6) أعجِزُ عَن حَملِهِ مِن خُبزٍ ، فَقُلتُ : جُعِلتُ فِداکَ أحمِلُهُ عَلی رَأسی ، فَقالَ : لا ، أنَا أولی بِهِ مِنکَ ، ولکِنِ امضِ مَعی . قالَ : فَأَتَینا ظُلَّهَ بَنی ساعِدَهَ ، فَإِذا نَحنُ بِقَومٍ نِیامٍ ، فَجَعَلَ یَدُسُّ الرَّغیفَ وَالرَّغیفَینِ حَتّی أتی عَلی آخِرِهِم ، ثُمَّ انصَرَفنا . فَقُلتُ : جُعِلتُ فِداکَ ، یَعرِفُ هؤُلاءِ الحَقَّ ؟ فَقالَ : لَو عَرَفوهُ لَواسَیناهُم بِالدُّقَّهِ (7) . (8)

.

1- .. الأشعَث : المُغبَرّ الرأس ، المُنتَتِف الشَّعر ، الحافِّ الذی لم یَدَّهِن (تاج العروس : ج 3 ص 225 «شعث») .
2- .. الفضائل : ص 125 ، بحار الأنوار : ج 35 ص 192 ح 14 .
3- .. غرر الحکم: ج 3 ص 267 ح 4449 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 195 ح 3986 وفیه «ارأفوا» بدل «ارفقوا» .
4- .. الرشّ : المطر القلیل ... وقیل : أوّل المطر (لسان العرب : ج 6 ص 303 «رشش») .
5- .. الظُّلَّه : شیء کالصُّفَّه یُستَتَر به من الحرّ والبَرد . ومنه ظُلّه بنی ساعِده (مجمع البحرین : ج 2 ص 1140 «ظلل») .
6- .. الجِراب : وعاءٌ من إهاب الشاء ، لا یُوعی فیه إلّا یابس (لسان العرب : ج 1 ص 261 «جرب») .
7- .. الدُّقَه : الملح المدقوق. والدِّقّ : کلّ شیء دَقّ وصغر (لسان العرب : ج 10 ص 101 «دقق») .
8- .. الکافی: ج 4 ص 8 ح 3، تهذیب الأحکام : ج 4 ص 105 ح 300 ، ثواب الأعمال : ص 173 ح 2 ، تفسیر العیّاشی: ج 2 ص 107 ح 114 ، بحار الأنوار : ج 47 ص 20 ح 17 .

ص: 275

الفضائل به نقل از جابر بن عبد اللّه انصاری :نزد پیامبر خدا نشسته بودیم که بادیه نشینی با سر و وضع آشفته و جامه هایی کهنه و پاره ، به طوری که فقر در چهره اش کاملاً نمایان بود ، بر ما وارد شد... و داشت شعر می گفت... . پیامبر صلی الله علیه و آله با شنیدن سخنان او ، به شدّت گریست و به اصحابش فرمود : «چه کسی از شما نسبت به این فقیر ، مواسات می کند؟». هیچ کس جوابی نداد . در گوشه مسجد ، علی بن ابی طالب علیه السلام نماز مستحبّی می خواند و در حال قیام بود. به آن بادیه نشین اشاره کرد . بادیه نشین ، نزدیک رفت و علی علیه السلام در همان حال که مشغول نماز بود ، انگشتر را از دست خویش در آورد و به او داد .

امام علی علیه السلام :به یتیمانتان نیکی کنید ، نسبت به نیازمندانتان مواسات نمایید ، و با ناتوانانتان مُدارا (مهربانی) کنید .

الکافی به نقل از مُعَلّی بن خُنَیس :امام صادق علیه السلام در شبی که نَم نَمْ باران می آمد ، به قصد صُفّه (1) بنی ساعده خارج شد . من در پی ایشان به راه افتادم . ناگاه ، چیزی از دست ایشان افتاد . گفت : «بسم اللّه . خدایا! به ما برگردان» . من جلو رفتم و سلام کردم . فرمود : «معلّی؟». گفتم : بله ، فدایت شوم! فرمود : «با دستت بگرد و آنچه یافتی ، به من بده» . من گشتم . دیدم مقدار زیادی نان ، روی زمین ، پراکنده شده است ، و هر چه می یافتم ، تحویل ایشان می دادم . ناگاه کیسه چرمینی پر از نان یافتم که نمی توانستم آن را بلند کنم . گفتم : فدایت شوم! آن را روی سرم حمل می کنم . فرمود : «نه . من به این کار ، از تو سزاوارترم ؛ امّا همراهم بیا» . ما به صُفّه بنی ساعده رفتیم . عدّه ای را دیدیم که خوابیده اند. امام علیه السلام آهسته یکی دو گِرده نان ، کنار هر کدام گذاشت تا به نفر آخر رسید . سپس بر گشتیم . گفتم : فدایت شوم! آیا اینها حق را می شناسند (شیعه شما هستند)؟ فرمود : «اگر می شناختند که در ناچیزترین دارایی هایمان هم با آنها مواسات می کردیم (در همه چیزمان شریکشان می کردیم)» .

.

1- .صُفّه : جایی که در گرما و سرما به آن پناه می برند ، سایبان ، سرپناه ، آلونک .

ص: 276

الإمام الرضا علیه السلام لِمَنِ استَأذَنَهُ فی عَمَلِ السُّلطانِ :إن کُنتَ تَعلَمُ أنَّکَ إذا وُلّیتَ عَمِلتَ فی عَمَلِکَ بِما أمَرَ بِهِ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، ثُمَّ تُصَیِّرُ أعوانَکَ وکُتّابَکَ أهلَ مِلَّتِکَ ، فَإِذا صارَ إلَیکَ شَیءٌ واسَیتَ بِهِ فُقَراءَ المُؤمِنینَ حَتّی تَکونَ واحِدا مِنهُم ، کانَ ذا بِذا ، وإلّا فَلا . (1)

عنه علیه السلام :إنَّ عِلَّهَ الزَّکاهِ مِن أجلِ قوتِ الفُقَراءِ . . . مَعَ ما فیهِ مِنَ الزِّیادَهِ وَالرَّأفَهِ وَالرَّحمَهِ لِأَهلِ الضَّعفِ ، وَالعَطفِ عَلی أهلِ المَسکَنَهِ ، وَالحَثِّ لَهُم عَلَی المُواساهِ ، وتَقوِیَهِ الفُقَراءِ وَالمَعونَهِ لَهُم عَلی أمرِ الدّینِ . (2)

تاریخ الیعقوبی :کان مِمّا أوصَی اللّهُ عز و جل بِهِ لِبَنی إسرائیلَ عَلی لِسانِ موسی علیه السلام أن قالَ لَهُم : . . . اِجعَلوا للّهِِ نَصیبا فی أموالِکُم ؛ فَواسوا مِنهُ الیَتیمَ ، وَالأَرمَلَهَ ، وَالمِسکینَ ، وَالضَّعیفَ ، وَالسّاکِنَ مَعَکُم الَّذی لا زَرعَ لَهُ . (3)

.

1- .. الکافی: ج 5 ص 111 ح 4 ، تهذیب الأحکام : ج 6 ص 335 ح 928 کلاهما عن الحسن بن الحسین الأنباری ، بحار الأنوار : ج 49 ص 277 ح 28 .
2- .. کتاب من لا یحضره الفقیه: ج 2 ص 8 ح 1580 ، علل الشرائع : ص 369 ح 3 وفیه «المساواه» بدل «المواساه»، عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 89 ح 1 کلاهما عن محمّد بن سنان، بحار الأنوار : ج 96 ص 18 ح 38 .
3- .. تاریخ الیعقوبی: ج 1 ص 41.

ص: 277

امام رضا علیه السلام به کسی که از ایشان اجازه خواست تا برای سلطان ، کار کند :اگر می دانی که چنانچه به کار گماشته شدی ، در آن مقام ، به آنچه پیامبر خدا دستور داده ، عمل می کنی ، و دستیاران و دبیرانت را از همکیشانت می گماری ، و هر گاه چیزی به تو رسید ، آن را با مؤمنان (شیعیان) فقیر ، تقسیم می کنی ، و این طور نیست که یکی از آنان (حکومتیان) باشی ، اینها [ گناهِ ] آن کار را جبران می کند. در غیر این صورت ، مُجاز نیستی .

امام رضا علیه السلام :علّتِ [ تشریع ] زکات ، تأمین قُوت نیازمندان است... . علاوه بر این ، زکات ، مایه فزونی [ نعمت ] ، و مهربانی ، و محبّت با ناتوانان ، و عطوفت به مستمندان ، و تشویق بر مواسات با آنان ، و تقویت [مالیِ] تهی دستان و کمک به آنها در کار دین است .

تاریخ الیعقوبی :یکی از سفارش هایی که خداوند عز و جل با زبان موسی علیه السلام به بنی اسرائیل نمود ، این بود که به آنان فرمود : « ... برای خداوند ، سهمی در اموالتان قرار دهید ، و از آن به یتیم و بیوه زن و مستمند و ناتوان و هم آبادی تان که زراعتی ندارد ، کمک کنید» .

.


ص: 278

الفصل الثانی : أنواع المؤاساه2 / 1المُؤاساهُ فِی المالِالإمام علیّ علیه السلام :أفضَلُ المُروءَهِ مُؤاساهُ الإِخوانِ بِالأَموالِ ، ومُساواتُهُم فِی الأَحوالِ . (1)

عنه علیه السلام :المُروءَهُ العَدلُ فِی الإِمرَهِ ، وَالعَفوُ مَعَ القُدرَهِ ، وَالمُؤاساهُ فِی العِشرَهِ . (2)

الإمام الباقر علیه السلام :یا مَعشَرَ شیعَتِنَا ، اِسمَعوا وافهَموا وَصایانا وعَهدَنا إلی أولِیائِنَا : اصدُقوا فی قَولِکُم ، وبَرّوا فی أیمانِکُم لِأَولِیائِکُم وأعدائِکُم ، وتَواسَوا بِأَموالِکُم . (3)

الإمام الصادق علیه السلام :أنصِفِ النّاسَ مِن نَفسِکَ ، وواسِهِم فی مالِکَ . (4)

2 / 2المُؤاساهُ فِی الحُکومَهِالإمام علیّ علیه السلام فی کِتابِهِ إلی حُذَیفَهَ بنِ الیَمانِ :آمُرُکَ أن تُجبِیَ خَراجَ الأَرَضینَ عَلَی الحَقِّ وَالنَّصَفَهِ ، ولا تَتَجاوَزَ ما قَدَّمتُ بِهِ إلَیکَ ، ولا تَدَعَ مِنهُ شَیئا ، ولا تَبتَدِعَ فیهِ أمرا ، ثُمَّ اقسِمهُ بَینَ أهلِهِ بِالسَّوِیَّهِ وَالعَدلِ ، وَاخفَض لِرَعِیَّتِکَ جَناحَکَ ، وواسِ بَینَهُم فی مَجلِسِکَ ، وَلیَکُنِ القَریبُ وَالبَعیدُ عِندَکَ فِی الحَقِّ سَواءً . (5)

.

1- .. غرر الحکم: ج 2 ص 465 ح 3314 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 125 ح 2841 .
2- .. غرر الحکم: ج 2 ص 142 ح 2112 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 65 ح 1655 .
3- .. دعائم الإسلام: ج 1 ص 64 .
4- .. الأمالی للمفید : ص 182 ح 4 ، الزهد للحسین بن سعید : ص 80 ح 44 کلاهما عن عجلان أبی صالح ، مشکاه الأنوار : ص 142 ح 341 عن علاء بن صالح ، بحار الأنوار : ج 78 ص 227 ح 99 .
5- .. إرشاد القلوب: ص 321 ، بحار الأنوار : ج 28 ص 88 ح 3 .

ص: 279



فصل دوم : انواع مواسات

2 / 1 مواسات با مال

2 / 2 مواسات در حکومت

فصل دوم : انواع مواسات2 / 1مواسات با مالامام علی علیه السلام :برترین مردانگی ، شریک کردن برادران در اموال ، و برابری با آنان در احوال است .

امام علی علیه السلام :مردانگی ، همان دادگری در فرمان روایی ، گذشتْ با وجود قدرت [ بر انتقامگیری ] ، و مواسات در معاشرت است .

امام باقر علیه السلام :ای گروه شیعیان ما! سفارش ها و توصیه های ما به دوستدارانمان را بشنوید و بفهمید که : راست گفتار باشید ، و به پیمان هایتان با دوست و دشمنتان وفادار بمانید ، و با اموالتان یکدیگر را یاری کنید .

امام صادق علیه السلام :با مردم ، انصاف داشته باش ، و آنان را در مال خود ، سهیم کن .

2 / 2مواسات در حکومتامام علی علیه السلام در نامه اش به حُذَیفه بن یَمان :به تو دستور می دهم که خراج زمین ها زمین ها را بر پایه حق و انصاف بگیری . از دستور من تجاوز مکن ، و چیزی از آن را فرو مگذار ، و چیزی را از پیش خود بر آن میفزای ، و خراج را در میان سزامندانش به طور یکسان و عادلانه تقسیم کن ، و با رعیّتت ، فروتن باش ، و در مجلس خود ، همه را برابر ببین ، و حقّ خویشاوند و بیگانه را یکسان بگزار .

.


ص: 280

عنه علیه السلام مِن کِتابِهِ إلی مُحَمَّدِ بنِ أبی بَکرٍ لَمّا وَلّاهُ عَلی مِصرَ :. . . وآسِ بَینَهُم فِی اللَّحظَهِ وَالنَّظرَهِ ؛ حَتّی لا یَطمَعَ العُظَماءُ فی حَیفِکَ لَهُم ، ولا یَیأَسَ الضُّعَفاءُ مِن عَدلِکَ عَلَیهِم . (1)

2 / 3المُؤاساهُ فِی القَضاءِالإمام علیّ علیه السلام :مَنِ ابتُلِیَ بِالقَضاءِ فَلیُواسِ بَینَهُم فِی الإِشارَهِ ، وفِی النَّظَرِ ، وفِی المَجلِسِ . (2)

الکافی عن سَلَمَهَ بن کُهَیل :سَمِعتُ عَلِیّا صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِ یَقولُ لِشُرَیحٍ (3) : . . . ثُمَّ واسِ بَینَ المُسلِمینَ بِوَجهِکَ ومَنطِقِکَ ومَجلِسِکَ ، حَتّی لا یَطمَعَ قَریبُکَ فی حَیفِکَ (4) ، ولا یَیأَسَ عَدُوُّکَ مِن عَدلِکَ . (5)

.

1- .. نهج البلاغه : الکتاب 27 ، تحف العقول : ص 177 ، بحار الأنوار : ج 33 ص 581 ح 726 .
2- .. الکافی: ج 7 ص 413 ح 3، تهذیب الأحکام : ج 6 ص 226 ح 543 کلاهما عن السکونی عن الإمام الصادق علیه السلام .
3- .. هو شُریح بن الحارث الکندی الکوفی القاضی .
4- .. أی فی مَیلِک معه لقرابته . والحَیف : الجَور والظلم (انظر : النهایه : ج 1 ص 469 «حیف») .
5- .. الکافی: ج 7 ص 412 ح 1، تهذیب الأحکام : ج 6 ص 225 ح 541، کتاب من لا یحضره الفقیه: ج 3 ص 15 ح 3243 .

ص: 281



2 / 3 مواسات در قضاوت

امام علی علیه السلام در نامه اش به محمّد بن ابی بکر ، آن گاه که او را به حکومت مصر گماشت :تساوی در میان آنها را [ حتّی ] در نیم نگاه و نگاه ، مراعات کن تا بزرگان کشور ، به حمایت بی دلیل تو ، طمع نورزند ، و ناتوانان در اجرای عدالت ، از تو نومید نشوند .

2 / 3مواسات در قضاوتامام علی علیه السلام :هر کس بر مسند قضا می نشیند ، باید در اشاره ، در نگاه و در نشستن ، میان آنان (طرفین دعوا) یکسان عمل کند .

الکافی به نقل از سَلَمه بن کُهیل :از علی که درودهای خدا بر او باد شنیدم که به شُرَیح می فرماید : « ... دیگر ، آن که در نگاه و گفتار و نشست خویش ، میان مسلمانان ، به یکسان رفتار کن تا نزدیکان تو ، به ستم [ و جانبداریِ ] تو طمع نکنند ، و دشمنت ، از دادگریِ تو نومید نگردد» .

.


ص: 282

2 / 4المُؤاساهُ فِی الحَربِالإمام علیّ علیه السلام مِن کَلامِهِ فی صِفّینَ :رَحِمَ اللّهُ امرَأً واسی أخاهُ بِنَفسِهِ . (1)

عنه علیه السلام مِن کَلامٍ لَهُ یُنَبِّهُ فیهِ عَلی فَضیلَتِهِ لِقَبولِ قَولِهِ وأمرِهِ ونَهیِهِ :لَقَد عَلِمَ المُستَحفَظونَ (2) مِن أصحابِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله أنّی لَم أرُدَّ عَلَی اللّهِ ولا عَلی رَسولِهِ ساعَهً قَطُّ ، ولَقَد واسَیتُهُ بِنَفسی فِی المَواطِنِ الَّتی تَنکُصُ (3) فیهَا الأَبطالُ ، وتَتَأَخَّرُ فیهَا الأَقدامُ ، نَجدَهً (4) أکرَمَنِی اللّهُ بِها . (5)

الإمام الصادق علیه السلام :اِنهَزَمَ النّاسُ یَومَ اُحُدٍ عَن رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَغَضِبَ غَضَبا شَدیدا ، قالَ : وکانَ إذا غَضِبَ انحَدَرَ عَن جَبینَیهِ مِثلُ اللُّؤلُؤِ مِنَ العَرَقِ ، قالَ : فَنَظَرَ فَإِذا عَلِیٌّ علیه السلام إلی جَنبِهِ فَقالَ لَهُ : اِلحَق بِبَنی أبیکَ مَعَ مَنِ انهَزَمَ عَن رَسولِ اللّهِ! فَقالَ : یا رَسولَ اللّهِ ، لی بِکَ اُسوَهٌ ، قالَ : فَاکفِنی هؤُلاءِ . فَحَمَلَ فَضَرَبَ أوَّلَ مَن لَقِیَ مِنهُم . فَقالَ جَبرَئیلُ علیه السلام : إنَّ هذِهِ لَهِیَ المُؤاساهُ یا مُحَمَّدُ ! فَقالَ : إنَّهُ مِنّی وأنَا مِنهُ . فَقالَ جَبرَئیلُ علیه السلام : وأنَا مِنکُما یا مُحَمَّدُ . فَنَظَرَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله إلی جَبرَئیلَ علیه السلام عَلی کُرسِیٍّ مِن ذَهَبٍ بَینَ السَّماءِ وَالأَرضِ وهُوَ یَقولُ : «لا سَیفَ إلّا ذُو الفَقارِ ، ولا فَتی إلّا عَلِیٌّ» . (6)

.

1- .. الکافی: ج 5 ص 41 ح 4 عن مالک بن أعین ، بحار الأنوار : ج 32 ص 563 ح 468 ؛ تاریخ الطبری : ج 5 ص 17 عن أبی عمره الأنصاری .
2- .. یمکن أن یعنی بالمستحفظین ... العلماء والفضلاء من الصحابه (شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید : ج 10 ص 179) .
3- .. النکوص : الرجوع إلی وراء ، وهو القهقری (النهایه : ج 5 ص 116 «نکص») .
4- .. النجده: الشجاعه (النهایه : ج 5 ص 18 «نجد») .
5- .. نهج البلاغه: الخطبه 197، غرر الحکم: ج6 ص250 ح10145 ، بحار الأنوار : ج38 ص319 ح32.
6- .. الکافی: ج 8 ص 110 ح 90 عن نعمان الرازی ، بحار الأنوار : ج 20 ص 95 ح 28 وراجع : الکافی: ج 8 ص 318 ح 502 والمناقب للکوفی: ج 1 ص 466 ح 369 .

ص: 283



2 / 4 مواسات در جنگ

2 / 4مواسات در جنگامام علی علیه السلام از سخنان ایشان در صفّین :رحمت خدا بر آن مردی که با جان خویش برادرش را یاری رساند!

امام علی علیه السلام در گفتاری که در آن ، پیش گامی خود را در پذیرش سخن و امر و نهی های پیامبر صلی الله علیه و آله یادآور می شود :دین بانان ( / رازداران / عالمانِ ) از میان یاران محمّد صلی الله علیه و آله می دانند که من هرگز و حتّی لحظه ای از فرمان خدا و پیامبر او سر باز نزدم ، و در آوردگاه هایی که پهلوانان در آنها پس می نشینند ، و گام ها در آنها وا پس می روند ، با جان خویش او را یاری رساندم ، و این ، شجاعتی بود که خداوند ، مرا بدان گرامی داشت .

امام صادق علیه السلام :در جنگ اُحُد ، مسلمانان از گرد پیامبر خدا پراکنده گشتند و ایشان ، سختْ خشمگین شد . پیامبر صلی الله علیه و آله هر گاه خشمگین می شد ، عرق ، مانند دانه های مروارید از پیشانی اش سرازیر می گشت . پیامبر صلی الله علیه و آله نگاه کرد و علی علیه السلام را در کنار خویش دید . به او فرمود : «تو نیز با کسانی که از گرد پیامبر خدا پراکنده اند ، به پسران پدرت بپیوند!» . علی علیه السلام گفت : ای پیامبر خدا! الگوی من شمایید . پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «پس اینان را از من دور کن» . علی علیه السلام حمله کرد و بر نخستین کس از دشمن که رسید ، ضربتی فرود آورد . جبرئیل علیه السلام گفت : این است مواسات (فداکاری) ، ای محمّد! پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «همانا او از من است و من از اویم» . جبرئیل علیه السلام گفت : و من نیز از شما دو تن هستم ، ای محمّد! پیامبر خدا به جبرئیل علیه السلام نگریست که بر اورنگی از طلا در میان آسمان و زمین ، نشسته بود و می گفت : شمشیری جز ذو الفقار نیست ، و جوان مردی جز علی نیست» .

.


ص: 284

تفسیر القمّی فی ذِکرِ غَزوَهِ اُحُدٍ :لَمَّا انقَطَعَ سَیفُ أمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام جاءَ إلی رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله فَقالَ : یا رَسولَ اللّهِ ، إنَّ الرَّجُلَ یُقاتِلُ بِالسِّلاحِ وقَدِ انقَطَعَ سَیفی ! فَدَفَعَ إلَیهِ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله سَیفَهُ «ذَا الفَقارِ» فَقالَ : قاتِلِ بِهذا . ولَم یَکُن یَحمِلُ عَلی رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله أحَدٌ (1) إلّا یَستَقبِلُهُ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام ، فَإِذا رَأَوهُ رَجَعوا ، فَانحازَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله إلی ناحِیَهِ اُحُدٍ ، فَوَقَفَ . وکانَ القِتالُ مِن وَجهٍ واحِدٍ وقَدِ انهَزَمَ أصحابُهُ ، فَلَم یَزَل أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام یُقاتِلُهُم حَتّی أصابَهُ فی وَجهِهِ ورَأسِهِ وصَدرِهِ وبَطنِهِ ویَدَیهِ ورِجلَیهِ تِسعونَ جَراحَهً ، فَتَحامَوهُ . وسَمِعوا مُنادِیاً یُنادی مِنَ السَّماءِ : «لا سَیفَ إلّا ذُو الفَقارِ ولا فَتی إلاّ عَلِیٌّ» ، فَنَزَلَ جَبرَئیلُ علیه السلام عَلی رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله فَقالَ : هذِهِ وَاللّهِ المُؤاساهُ یا مُحَمَّدُ! فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : لِأَنّی مِنهُ وهُوَ مِنّی ، وقالَ جَبرَئیلُ علیه السلام : وأنَا مِنکُما . (2)

الإرشاد عن عمران بن حُصَین:لَمّا تَفَرَّقَ النّاسُ عَن رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله فی یَومِ اُحُدٍ ، جاءَ عَلِیٌّ مُتَقَلِّدا سَیفَهُ حَتّی قامَ بَینَ یَدَیهِ ، فَرَفَعَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله رَأسَهُ إلَیهِ فَقالَ لَهُ : ما لَکَ لَم تَفِرَّ مَعَ النّاسِ ؟ فَقالَ : یا رَسولَ اللّهِ ، أأرجِعُ کافِرا بَعدَ إسلامی ؟! فَأَشارَ لَهُ إلی قَومٍ اِنحَدَروا مِنَ الجَبَلِ ، فَحَمَلَ عَلَیهِم فَهَزَمَهُم . ثُمَّ أشارَ لَهُ إلی قَومٍ آخَرینَ ، فَحَمَلَ عَلَیهِم فَهَزَمَهُم . ثُمَّ أشارَ إلی قَومٍ ، فَحَمَلَ عَلَیهِم فَهَزَمَهُم . فَجاءَ جَبرَئیلُ علیه السلام فَقالَ : یا رَسولَ اللّهِ ، لَقَد عَجِبَتِ المَلائِکَهُ وعَجِبنا مَعَهُم مِن حُسنِ مُواساهِ عَلِیٍّ لَکَ بِنَفسِهِ ! فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : وما یَمنَعُهُ مِن هذا وهُوَ مِنّی وأنَا مِنهُ! فَقالَ جَبرَئیلُ علیه السلام : وأنَا مِنکُما . (3)

.

1- .. فی المصدر : «أحدا» ، والصواب ما أثبتناه کما فی بحار الأنوار .
2- .. تفسیر القمّی: ج 1 ص 116 ، بحار الأنوار : ج 20 ص 54 ح 3 .
3- .. الإرشاد : ج 1 ص 85 ، کشف الغمّه : ج 1 ص 194 نحوه ، بحار الأنوار : ج 20 ص 85 ح 17.

ص: 285

تفسیر القمّی در یادکرد از جنگ اُحُد :امیر مؤمنان علیه السلام ، چون شمشیر او شکست ، نزد پیامبر خدا آمد و گفت : ای پیامبر خدا! مرد ، با سلاح می جنگد ؛ ولی شمشیر من شکسته است! پیامبر خدا شمشیرش (ذو الفقار) را به او داد و فرمود : «با این بجنگ» . هر کس به پیامبر خدا حمله می آورد ، امیر مؤمنان علیه السلام جلوی او را می گرفت ، و دشمنان ، او را که می دیدند ، عقب می نشستند . بدین ترتیب ، پیامبر خدا خود را به کنار اُحُد رساند و ایستاد . جنگ ، یک سویه شد . یاران پیامبر صلی الله علیه و آله تار و مار شده بودند ؛ امّا امیر مؤمنان علیه السلام همچنان با دشمن می جنگید ، تا جایی که صورت و سر و سینه و شکم و دست ها و پاهایش نود زخم برداشت ، و دشمنان از نزدیک شدن به او پرهیز می کردند . شنیدند که منادی ای از آسمان ندا می دهد که : «شمشیری جز ذو الفقار نیست ، و جوان مردی جز علی نیست» . جبرئیل علیه السلام بر پیامبر صلی الله علیه و آله فرود آمد و گفت : ای محمّد! به خدا سوگند که این است مواسات (فداکاری)! پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : «علّتش آن است که من از اویم و او از من است» . جبرئیل علیه السلام گفت : و من نیز از شما دو نفر هستم .

الإرشاد به نقل از عمران بن حصین :در روز اُحُد ، چون مردم از گرد پیامبر خدا پراکنده گشتند ، علی علیه السلام در حالی که شمشیرش را به کمر بسته بود ، آمد و در برابر پیامبر صلی الله علیه و آله ایستاد . پیامبر خدا سرش را به طرف او بلند کرد و فرمود : «تو چرا با مردم ، فرار نمی کنی؟». گفت : ای پیامبر خدا! آیا پس از مسلمان شدنم ، به کفر باز گردم؟! پس پیامبر صلی الله علیه و آله عدّه ای را که از کوه [ اُحُد ] پایین می آمدند ، به او نشان داد . علی علیه السلام بر آنان تاخت و تار و مارشان کرد . پیامبر صلی الله علیه و آله گروه دیگری را به او نشان داد و علی علیه السلام به آنان نیز یورش برد و هزیمتشان داد . پیامبر صلی الله علیه و آله گروهی دیگر را نشانش داد و علی علیه السلام بر آنها نیز حمله برد و فراری شان داد . در این هنگام ، جبرئیل علیه السلام آمد و گفت : ای پیامبر خدا! فرشتگان و همچنین ما از این همه مواسات (فداکاریِ) علی برای تو ، شگفت زده شده ایم! پیامبر خدا فرمود : «چرا چنین نکند ، در حالی که او از من است و من از اویم ؟» . جبرئیل علیه السلام گفت : و من نیز از شما دو هستم .

.


ص: 286

تاریخ الطبری عن عبید اللّه بن أبی رافع عن أبیه فی ذِکرِ غَزوَهِ اُحُدٍ :لَمّا قَتَلَ عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ علیه السلام أصحابَ الأَلوِیَهِ ، أبصَرَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله جَماعَهً مِن مُشرِکی قُرَیشٍ ، فَقالَ لِعَلِیٍّ علیه السلام : اِحمِل عَلَیهِم ، فَحَمَلَ عَلَیهِم ، فَفَرَّقَ جَمعَهُم وقَتَلَ عَمرَو بنَ عَبدِ اللّهِ الجُمَحِیِّ . قالَ : ثُمَّ أبصَرَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله جَماعَهً مِن مُشرِکی قُرَیشٍ ، فَقالَ لِعَلِیٍّ علیه السلام : اِحمِل عَلَیهِم ، فَحَمَلَ عَلَیهِم ، فَفَرَّقَ جَماعَتَهُم وقَتَلَ شَیبَهَ بنَ مالِکٍ أحدَ بَنی عامِرِ بنِ لُؤَیٍّ . فَقالَ جِبریلُ علیه السلام : یا رَسولَ اللّهِ ، إنَّ هذِهِ لَلمُواساهُ . فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : إنَّهُ مِنّی وأنَا مِنهُ . فَقالَ جِبریلُ : وأنَا مِنکُما . قالَ : فَسَمِعوا صَوتاً : لا سَیفَ إلّا ذُوالفَقارِ ولا فَتی إلّا عَلِیّ (1)

الإمام الحسین علیه السلام أنشَدَ حینَ قَصَدَ الطَّفَّ : سَأَمضی فَما بِالمَوتِ عارٌ عَلَی الفَتیإذا ما نَوی حَقّا وجاهَدَ مُسلِما وآسَی الرِّجالَ الصّالِحینَ بِنَفسِهِوفارَقَ مَثبورا (2) وباعَدَ مُجرِما (3)

الإمام زین العابدین علیه السلام :رَحِمَ اللّهُ العَبّاسَ (4) ، فَلَقد آثَرَ وأبلی وفَدی أخاهُ بِنَفسِهِ حَتّی قُطِعَت یَداهُ ، فَأَبدَلَهُ اللّهُ بِهِما جَناحَینِ یَطیرُ بِهِما مَعَ المَلائِکَهِ فِی الجَنَّهِ کَما جَعَلَ لِجَعفَرِ بنِ أبی طالِبٍ ، وإنَّ لِلعَبّاسِ عِندَ اللّهِ تَبارَکَ وتَعالی لَمَنزِلَهً یَغبِطُهُ بِها جَمیعُ الشُّهَداءِ یَومَ القِیامَهِ . (5)

.

1- .. تاریخ الطبری: ج 2 ص 514، تاریخ دمشق: ج 42 ص 76 نحوه ؛ بشاره المصطفی: ص 186، المناقب لابن شهر آشوب: ج 3 ص 124 کلاهما نحوه، المناقب للکوفی: ج 1 ص 491 ح 398، بحار الأنوار : ج 41 ص 83 ح 10 وراجع : شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید : ج 14 ص 250 .
2- .. الثُّبور : الهلاک والخسران . ومَثبورا : أی هالکا (تاج العروس : ج 6 ص 140 «ثبر») .
3- .. الإرشاد : ج 2 ص 81 ، الأمالی للصدوق : ص 219 ح 239 عن عبداللّه بن منصور عن الإمام الصادق عن أبیه عن جدّه عن الإمام الحسین علیهم السلام ، کامل الزیارات: ص 194 ح 274 عن معمّر بن خلّاد عن الإمام الرضا عن الإمام الحسین علیهماالسلام وفیهما «خالف» بدل «باعد» ، بحار الأنوار : ج 44 ص 192 ح 4 ؛ تاریخ الطبری : ج 5 ص 404 عن عقبه بن أبی العیزار وفیه «یغشّ ویرغما» بدل «وباعد مجرما» ، البدایه والنهایه : ج 8 ص 173 عن عبداللّه بن سلیم وفیه «وفارق خوفا أن یعیش ویرغما» بدل ذیله .
4- .. یعنی ابن علیّ بن أبی طالب علیه السلام .
5- .. الخصال : ص 68 ح 101 ، الأمالی للصدوق : ص 548 ح 731 کلاهما عن ثابت بن أبی صفیّه ، بحار الأنوار : ج 22 ص 274 ح 21 .

ص: 287

تاریخ الطبری به نقل از عبید اللّه بن ابی رافع ، از پدرش ، در یادکرد از جنگ اُحُد :چون علی بن ابی طالب علیه السلام پرچمداران [ سپاه دشمن ] را به قتل رساند ، پیامبر خدا چشمش به گروهی از مشرکان قریش افتاد . به علی علیه السلام فرمود : «به اینان حمله کن» . علی علیه السلام بر آنان تاخت و آنها را از هم پراکنده ساخت و عمرو بن عبد اللّه جُمَحی را کشت . پیامبر خدا ، چشمش به گروه دیگری از مشرکان قریش افتاد و به علی علیه السلام فرمود : «به اینها حمله کن» . علی علیه السلام بر آنها یورش برد و تار و مارشان کرد و شیبه بن مالک (یکی از فرزندان عامر بن لُؤَی) را به قتل رساند . جبرئیل علیه السلام گفت : ای پیامبر خدا! به راستی که مواسات (فداکاری) ، این است ! پیامبر خدا فرمود : «او از من است و من از او هستم» . جبرئیل علیه السلام گفت : و من هم از شما دو تا هستم . مردم صدایی شنیدند : شمشیری جز ذو الفقار نیست و جوان مردی جز علی نیست .

امام حسین علیه السلام در هنگامی که آهنگ طَف کرد :همی روم ، که مرگ بر جوان مرد ، ننگ نیست هر گاه که در پی حق باشد و برای اسلام بجنگد . جوان مرد ، جان خویش را فدای پاک مردان می کند و از به هلاک افتاده ، جدا می گردد و از گنهکار ، دور می شود .

امام زین العابدین علیه السلام :خدا رحمت کند عبّاس را! او ایثار کرد و جانانه جنگید و جان خویش را فدای برادرش کرد ، تا جایی که دو دستش قطع شد ، و خداوند به جای آن دو ، دو بال به او بخشید که با آنها همراه فرشتگان در بهشت پرواز می کند ، چنان که به جعفر بن ابی طالب بخشید . عبّاس در نزد خداوند متعال ، چنان منزلتی دارد که در روز قیامت ، همه شهیدان به آن غبطه می خورند .

.


ص: 288

الإمام المهدیّ علیه السلام فی زِیارَهِ أبِی الفَضلِ العَبّاسِ علیه السلام :السَّلامُ عَلَی العَبّاسِ ابنِ أمیرِالمُؤمِنینَ ، المُواسی أخاهُ بِنَفسِهِ ، الآخِذِ لِغَدِهِ مِن أمسِهِ ، الفادی لَهُ الواقِی ، السّاعی إلَیهِ بِمائِهِ ، المَقطوعَهِ یَداهُ . (1)

2 / 5المُؤاساهُ فِی التَّعلیمِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :أبعَدُ الخَلقِ مِنَ اللّهِ رَجُلانِ : رَجُلٌ یُجالِسُ الاُمَراءَ فَما قالوا مِن جَورٍ صَدَّقَهُم عَلَیهِ ، ومُعَلِّمُ الصِّبیانِ لا یُواسی بَینَهُم ولا یُراقِبُ اللّهَ فِی الیَتیمِ . (2)

الإمام الحسین علیه السلام :مَن کَفَلَ لَنا یَتیما قَطَعَتهُ عَنّا مِحنَتُنا بِاستِتارِنا ، فَواساهُ مِن عُلومِنَا الَّتی سَقَطَت إلَیهِ حَتّی أرشَدَهُ وهَداهُ ، قالَ اللّهُ عز و جل لَهُ : یا أیُّهَا العَبدُ کَریمُ المُواسی لِأَخیهِ أنَا أولی بِالکَرَمِ مِنکَ ، اجعَلوا لَهُ یا مَلائِکَتی فِی الجِنانِ بِعَدَدِ کُلِّ حَرفٍ عَلَّمَهُ ألفَ ألفِ قَصرٍ ، وضُمّوا إلَیها ما یَلیقُ بِها مِن سائِرِ النِّعَمِ . (3)

.

1- .. المزار الکبیر : ص 489 ، الإقبال : ج 3 ص 74 کلاهما عن أبی منصور (میسور) ابن عبدالمنعم عن الشیخ محمّد بن غالب الأصفهانی الذی خرج علی یدیه من الناحیه المقدّسه ، بحار الأنوار : ج 101 ص 270 ح 1 .
2- .. تاریخ دمشق : ج 28 ص 18 ح 5861 عن أبی اُمامه الباهلی ، کنز العمّال: ج 16 ص 22 ح 43761 .
3- .. الاحتجاج: ج 1 ص 11 ح 5 عن یوسف بن محمّد بن زیاد وعلیّ بن محمّد بن سیّار عن الإمام العسکری عن آبائه علیهم السلام ، منیه المرید : ص 116 ، عوالی اللآلی : ج 1 ص 17 ح 3 عن یونس بن محمّد بن زیاد وعلیّ بن محمّد بن سیّار عن الإمام العسکری عن آبائه عن الإمام الحسن علیهم السلام ، التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام : ص 341 ح 218 ، بحار الأنوار : ج 2 ص 4 ح 5 .

ص: 289



2 / 5 مواسات در آموزش

امام مهدی علیه السلام در زیارت ابو الفضل العبّاس علیه السلام :درود بر عبّاس ، فرزند امیر مؤمنان ؛ همو که با جان خویش برادرش را یاری داد و از دیروزش برای فردای خویش (قیامت) ، توشه بر گرفت و خود را فدای او کرد و سپر او قرار داد ، و در رسانیدن آب به او کوشید ، و دو دستش بریده شد .

2 / 5مواسات در آموزشپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :دورترین مردم از خداوند ، دو مَردند : مردی که با حکمرانانْ همنشینی کند و در هر زور و ستمی که می گویند ، تأییدشان نماید ؛ و آموزگار کودکان که میان آنان به یکسان رفتار نکند و خدا را در باره یتیم در نظر نگیرد .

امام حسین علیه السلام :هر کس یتیمی از ما را که مصیبتِ پنهان بودن ما ، او را از دسترس به ما محروم ساخته است سرپرستی کند و از علوم (معارف) ما که به وی رسیده ، به او ببخشد تا ارشاد و هدایتش کند ، خداوند عز و جل به او می فرماید : «ای بنده بخشنده و برادرپرور! من از تو به بخشندگی سزاوارترم . ای فرشتگان! به تعداد هر حرفی که به او آموخته است ، هزار هزار قصر در بهشت ها برایش بسازید ، و از هر گونه نعمت که زیبنده آن قصرهاست ، ضمیمه آنها کنید» .

.


ص: 290

2 / 6المُؤاساهُ فی إبرازِ المَحَبَّهِالإمام علیّ علیه السلام :أبصَرَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله رَجُلاً لَهُ وَلَدانِ ، فَقَبَّلَ أحَدَهُما وتَرَکَ الآخَرَ ، فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : فَهَلّا واسَیتَ بَینَهُما! (1)

.

1- .. النوادر للراوندی : ص 96 ح 43، الجعفریّات : ص 189 کلاهما عن الإمام الکاظم عن آبائه علیهم السلام ، کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 3 ص 483 ح 4704 عن السکونی من دون إسنادٍ إلی الإمام علیّ علیه السلام ، عدّه الداعی : ص 79 ، بحار الأنوار : ج 104 ص 97 ح 61 .

ص: 291



2 / 6 مواسات در ابراز محبّت

2 / 6مواسات در ابراز محبّتامام علی علیه السلام :پیامبر خدا مردی را دید که دو پسر داشت و یکی از آنها را بوسید و دیگری را نبوسید . پیامبر خدا به او فرمود : «چرا میان آنها یکسان رفتار نکردی؟!» .

.


ص: 292

الفصل الثالث : مبادئ المؤاساه3 / 1کَرَمُ الأَعراقِالإمام علیّ علیه السلام :إنَّ مُواساهَ الرِّفاقِ مِن کَرَمِ الأَعراقِ . (1)

3 / 2الإِیمانالإمام الصادق علیه السلام فی ذِکرِ صِفاتِ المُؤمِنینَ :هُم أعَزُّ فِی النّاسِ مِنَ الکِبریتِ الأَحمَرِ ، حِلیَتُهُم طولُ السُّکوتِ بِکِتمانِ السِّرِّ ، وَالصَّلاهُ ، وَالزَّکاهُ ، وَالحَجُّ ، وَالصَّومُ ، وَالمُواساهُ لِلإِخوانِ فی حالِ الیُسرِ وَالعُسرِ ، فَذلِکَ حِلیَتُهُم ومَحَبَّتُهُم ، یا طوبی لَهُم وحُسنَ مَآبٍ . (2)

عنه علیه السلام :المُسلِمُ أخُو المُسلِمِ ، لا یَظلِمُهُ ولا یَخذُلُهُ ولا یَخونُهُ ، ویَحِقُّ عَلَی المُسلِمینَ الاِجتِهادُ فِی التَّواصُلِ ، وَالتَّعاوُنُ عَلَی التَّعاطُفِ ، وَالمُواساهُ لِأَهلِ الحاجَهِ ، وتَعاطُفُ بَعضِهِم عَلی بَعضٍ ، حَتّی تَکونوا کَما أمَرَکُمُ اللّهُ عز و جل : رُحَماءَ بَیْنَکُمْ (3) ، مُتَراحِمینَ مُغتَمّینَ لِما غابَ عَنکُم مِن أمرِهِم ، عَلی ما مَضی عَلَیهِ مَعشَرُ الأَنصارِ عَلی عَهدِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله . (4)

.

1- .. غرر الحکم: ج 2 ص 210 ح 3405 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 143 ح 3193 .
2- .. الاُصول الستّه عشر : ص 129 ح 20 عن زید الزرّاد ، بحار الأنوار : ج 67 ص 352 ح 54 .
3- .. إشاره إلی الآیه 29 من سوره الفتح .
4- .. الکافی: ج 2 ص 174 ح 15 عن أبی المغرا وج 4 ص 50 ح 16 ، المؤمن : ص 43 ح 101 کلاهما عن سماعه نحوه ، بحار الأنوار : ج 74 ص 256 ح 53 .

ص: 293



فصل سوم : خاستگاه های مواسات

3 / 1 بزرگواری موروثی

3 / 2 ایمان

فصل سوم : خاستگاه های مواسات3 / 1بزرگواری موروثیامام علی علیه السلام :مواسات با دوستان (همراهان)، از بزرگواری تَبار است .

3 / 2ایمانامام صادق علیه السلام در یادکرد از صفات مؤمنان :آنان در میان مردم ، کمیاب تر از گوگرد سرخ اند . (1) زیورشان ، لب فرو بستن طولانی در پنهان داشتن راز ، و نماز و زکات و حج و روزه و مواسات با برادران در حال سختی و آسانی است . اینهاست زیورشان و علاقه مندی شان . خوشا به حالشان و چه خوش سرانجامی دارند !

امام صادق علیه السلام :مسلمان ، برادر مسلمان است . به او ستم نمی کند ، [ در مشکلات و گرفتاری ها ] تنهایش نمی گذارد ، و به او خیانت نمی کند. بر مسلمانان است که در راه همبستگی بکوشند ، و با هم همدلی کنند ، و نسبت به نیازمندان ، مواسات (از خود گذشتگی) داشته باشند و به یکدیگر مهرورزی کنند ، تا با یکدیگر مهربان گردید چنان که خداوند عز و جل به شما فرموده است ، (2) و با یکدیگر مهربان باشید و از این که نتوانسته اید مشکلی را از آنان بگشایید ، غمگین شوید ، همان گونه که گروه انصار در زمان پیامبر خدا بودند .

.

1- .گوگرد سرخ (کبریت احمر) ، به غایت ، کمیاب است (لغت نامه دهخدا) .
2- .اشاره است به آیه 29 از سوره فتح .

ص: 294

3 / 3وِلایَهُ أهلِ البَیتِ علیهم السّلامالإمام الصادق علیه السلام :اِمتَحِنوا شیعَتَنا عِندَ ثَلاثٍ : عِندَ مَواقیتِ الصَّلاهِ کَیفَ مُحافَظَتُهُم عَلَیها ، وعِندَ أسرارِهِم کَیفَ حِفظُهُم لَها عِندَ عَدُوِّنا ، وإلی أموالِهِم کَیفَ مُواساتُهُم لِاءِخوانِهِم فیها . (1)

.

1- .. الخصال: ص 103 ح 62 عن اللیثی ، قرب الإسناد: ص 78 ح 253 عن مسعده بن صدقه ، مشکاه الأنوار : ص 150 ح 361 ، روضه الواعظین : ص 321 ، بحار الأنوار : ج 74 ص 391 ح 3 .

ص: 295



3 / 3 ولایت اهل بیت علیهم السلام

3 / 3ولایت اهل بیت علیهم السّلامامام صادق علیه السلام :شیعیانِ ما را در سه چیز بیازمایید : در اوقات نماز که چگونه آنها را رعایت می کنند ، و در اسرارشان که چگونه آنها را از دشمنان ما پنهان نگه می دارند ، و در اموالشان که چگونه با آنها نسبت به برادرانشان مواسات می کنند .

.


ص: 296

الفصل الرابع : آثار المؤاساه4 / 1حِفظُ الإِخاءِالإمام علیّ علیه السلام :ما حُفِظَتِ الاُخُوَّهُ بِمِثلِ المُواساهِ . (1)

4 / 2صَلاحُ الدّینِالإمام علیّ علیه السلام :نِظامُ الدّینِ خَصلَتانِ : إنصافُکَ مِن نَفسِکَ ، ومُواساهُ إخوانِکَ . (2)

الإمام الصادق علیه السلام لِلمُفَضَّلِ بنِ عُمَرَ :فَکِّر یا مُفَضَّلُ فیما اُعطِیَ الإنسانُ عِلمَهُ وما مُنِعَ ، فَإِنَّهُ اُعطِیَ عِلمَ جَمیعِ ما فیهِ صَلاحُ دینِهِ ودُنیاهُ ، فَمِمّا فیهِ لاحُ دینِهِ . . . مُواساهُ أهلِ الخَلَّهِ (3) . (4)

.

1- .. غرر الحکم: ج 6 ص 74 ح 9578 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 477 ح 8758 .
2- .. غرر الحکم: ج 6 ص 179 ح 9983 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 498 ح 9178 .
3- .. الخُلّه بالضمّ : الصداقه والمحبّه وبالفتح : الحاجه والفقر (النهایه : ج 2 ص 72 «خلل») .
4- .. بحار الأنوار : ج 61 ص 258 ح 8 نقلاً عن توحید المفضّل .

ص: 297



فصل چهارم : آثار مواسات

4 / 1 حفظ پیوند برادری

4 / 2 درستی دین

فصل چهارم : آثار مواسات4 / 1حفظ پیوند برادریامام علی علیه السلام :هیچ چیزی مانند مواسات ، پیوند برادری را حفظ نمی کند .

4 / 2درستی دینامام علی علیه السلام :شیرازه دین ، دو چیز است : انصاف داشتن ، و مواسات با برادرانت .

امام صادق علیه السلام خطاب به مُفضَّل بن عمر :ای مفضّل! در این بیندیش که دانشِ چه چیزهایی در اختیار انسان نهاده شده و دانشِ چه چیزهایی به او داده نشده است . همانا دانشِ هر آنچه درستی دین و دنیای انسان در آن است ، به او داده شده است ، و از جمله چیزهایی که درستیِ دین او ، در آن نهفته... ، مواسات نسبت به نیازمندان است .

.


ص: 298

4 / 3بَرَکَهُ المالِالإمام علیّ علیه السلام مِن وَصِیَّتِهِ لِکُمَیلِ بنِ زِیادٍ :یا کُمَیلُ ، البَرَکَهُ فی مالِ مَن آتَی الزَّکاهَ ، وواسَی المُؤمِنینَ ، ووَصَلَ الأَقرَبینَ . (1)

4 / 4زِیادَهُ الرِّزقِالإمام علیّ علیه السلام :مُواساهُ الأَخِ فِی اللّهِ عز و جل یَزیدُ فِی الرِّزقِ . (2)

الکافی عن أبی حمزه الثُّمالیّ :قالَ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام فی خُطبَتِهِ : أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الذُّنوبِ الَّتی تُعَجِّلُ الفَناءَ ، فَقامَ إلَیهِ عَبدُ اللّهِ بنُ الکَوّاءِ الیَشکُرِیُّ فَقالَ : یا أمیرَ المُؤمِنینَ ، أوَتَکونُ ذُنوبٌ تُعَجِّلُ الفَناءَ؟ فَقالَ : نَعَم وَیلَکَ ! قَطیعَهُ الرَّحِمِ ، إنَّ أهلَ البَیتِ لَیَجتَمِعونَ ویَتَواسَونَ وهُم فَجَرَهٌ فَیَرزُقُهُمُ اللّهُ ، وإنَّ أهلَ البَیتِ لَیَتَفَرَّقونَ ویَقطَعُ بَعضُهُم بَعضا فَیَحرِمُهُمُ اللّهُ وهُم أتقِیاءُ . (3)

4 / 5الغِنیکشف الغمّه عن الحَجّاج بن أرطاه :قالَ أبو جَعفَرٍ علیه السلام : یا حَجّاجُ ، کَیفَ تَواسیکُم؟ قُلتُ : صالِحٌ یا أبا جَعفَرٍ . قالَ : یُدخِلُ أحَدُکُم یَدَهُ فی کیسِ أخیهِ فَیَأخُذُ حاجَتَهُ إذَا احتاجَ إلَیهِ ؟ قُلتُ : أمّا هذا فَلا ! فَقالَ : أما لَو فَعَلتُم مَا احتَجتُم . (4)

.

1- .. تحف العقول: ص172، بشاره المصطفی: ص25 عن کمیل نحوه، بحار الأنوار: ج77 ص413 ح38 .
2- .. الخصال : ص 504 ح 2 عن سعید بن علاقه ، مشکاه الأنوار : ص 230 ح 645 ، روضه الواعظین : ص 499 ، بحار الأنوار : ج 74 ص 395 ح 22 .
3- .. الکافی: ج 2 ص 347 ح 7 ، الدعوات : ص 61 ح 151 نحوه ، بحار الأنوار : ج74 ص137 ح107.
4- .. کشف الغمّه: ج 2 ص 333 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 185 ح 12 ؛ الإخوان : ص 223 ح 192 .

ص: 299



4 / 3 برکت یافتن مال

4 / 4 زیاد شدن روزی

4 / 5 بی نیازی

4 / 3برکت یافتن مالامام علی علیه السلام در سفارش های ایشان به کمیل بن زیاد :ای کمیل! برکت ، در مال کسی است که زکات بدهد و نسبت به مؤمنان ، مواسات کند و به خویشان ، رسیدگی نماید .

4 / 4زیاد شدن روزیامام علی علیه السلام :مواسات نسبت به برادر دینی ، روزی را می افزاید .

الکافی به نقل از ابو حمزه ثمالی :امیر مؤمنان علیه السلام در سخنرانی اش فرمود : «از گناهانی که مرگ را پیش می افکنند ، به خدا پناه می برم». عبد اللّه بن کَوّاء یَشکُری برخاست و گفت : ای امیر مؤمنان! مگر گناهانی هم هستند که مرگ را پیش افکنند؟ فرمود : «وای بر تو! آری ؛ بریدن از خویشاوندان . خانواده هایی هستند که گرد هم می آیند و نسبت به یکدیگر مواسات می نمایند و با آن که اهل معصیت اند ، خداوند ، آنان را روزی می بخشد ، و خانواده هایی هستند که پراکنده می شوند و از یکدیگر پیوند می بُرند و با آن که مردمانی پرهیزگارند ، خداوند ، آنان را [ از روزی ، ]محروم می کند» .

4 / 5بی نیازیکشف الغمّه به نقل از حَجّاج بن اَرطات :امام باقر علیه السلام فرمود : «ای حَجّاج! مواسات شما چگونه است؟». گفتم : خوب است ، ای ابو جعفر! فرمود : «آیا هر گاه فردی از شما نیاز پیدا کند ، دستش را در جیب برادرش می کند و به اندازه نیازش بر می دارد؟» . گفتم : در این حد ، نه! فرمود : «اگر این گونه رفتار کرده بودید ، نیازمند نمی شدید» .

.


ص: 300

4 / 6إجابَهُ الدُّعاءِالإمام الصادق علیه السلام :ثَلاثُ دَعَواتٍ لا یُحجَبنَ عَنِ اللّهِ تَعالی : دُعاءُ الوالِدِ لِوَلَدِهِ إذا بَرَّهُ ودَعوَتُهُ عَلَیهِ إذا عَقَّهُ ، ودُعاءُ المَظلومِ عَلی ظالِمِهِ ودُعاؤُهُ لِمَنِ انتَصَرَ لَهُ مِنهُ ، ورَجُلٌ مُؤمِنٌ دَعا لِأَخٍ لَهُ مُؤمِنٍ واساهُ فینا ودُعاؤُهُ عَلَیهِ إذا لَم یُواسِهِ مَعَ القُدرَهِ عَلَیهِ وَاضطِرارِ أخیهِ إلَیهِ . (1)

4 / 7البِشارَهُ عِندَ المَوتِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :وَالَّذی بَعَثَنی بِالحَقِّ نَبِیّا! إنَّ عَبدا مِن عِبادِ اللّهِ لَیَقِفُ یَومَ القِیامَهِ مَوقِفا یَخرُجُ عَلَیهِ مِن لَهَبِ النّارِ أعظَمُ مِن جَمیعِ جِبالِ الدُّنیا ، حَتّی ما یَکونُ بَینَهُ وبَینَها حائِلٌ ؛ بَینا هُوَ کَذلِکَ قَد تَحَیَّرَ ، إذ تَطایَرَ مِنَ الهَواءِ رَغیفٌ أو حَبَّهٌ قَد واسی بِها أخا مُؤمِنا عَلی إضافَتِهِ ، فَتَنزِلُ حَوالَیهِ فَتَصیرُ کَأَعظَمِ الجِبالِ مُستَدیرا حَوالَیهِ ، تَصُدُّ عَنهُ ذلِکَ اللَّهَبَ ، فَلا یُصیبُهُ مِن حَرِّها ولا دُخانِها شَیءٌ ، إلی أن یَدخُلَ الجَنَّهَ . (2)

.

1- .. الأمالی للطوسی: ص 280 ح 541 عن الإمام الهادی عن آبائه علیهم السلام ، عدّه الداعی : ص 121 ، بحار الأنوار : ج 74 ص 396 ح 23 .
2- .. التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام : ص 525 ح 320 ، بحار الأنوار : ج 74 ص 310 ح 63